someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

مصاحبه بی بی سی با دی جی مریم

دی جی مریم و زندگی دوباره
 
 
 
دی جی مریم
دی جی مریم (محشر)

حدود دو هفته پیش قرار گذاشتم که برم مریم دی جی رو از نزدیک ببینم و سوالاتی رو که شما از طریق سایت بی بی سی برنامه صدای شما ازش پرسیده بودین رو جوابگیری کنم! ( کلمه من درآوردی).

این اتفاق افتاد و من برای اولین بار مریم دی جی رو از نزدیک دیدم. چند ساعتی با هم حرف زدیم و فیلم مستند گرفتیم ( بعدا روی سایت می تونین ببینین ).

مریم دی جی دختر نوجون و شادیه ، البته وقتی دیدمش خیلی سرو حال نبود و اتفاقات چند ماه گذشته و مهاجرت دمقش کرده بود. یک لنز سبز گذاشته بود و با کلاه لبه دار و موهای دم خرگوشی یکی ، دو تا از آهنگهای جدیدش رو اجرا کرد.

اونجا فهمیدم که عجب صدائی داره و سالها تعلیم دیده و واقعا ًهر وقت اراده کنه می تونه بزنه زیر آواز و به بهترین وجهی یک ترانه رو بخونه ( آخه ترانه شد خزان رو ساعت ۹ صبح برام خوند، که تو پادکاست این هفته می تونین بشنوین).

بهزاد: خوبی دی جی مریم؟

دی جی مریم: قربونت برم.

توی هفته گذشته کلی سوال از طرف بچه ها و طرفدارهات به دست ما رسیده. پدرام از دبی پرسیده "الان در کدام کشور هستید؟" میتونی این رو به ما بگی.

من خارج از ایران هستم ...!

پرسیدن که بعد از تصمیم خارج شدنت از ایران، میخوای کجا بری؟

فعلاً مشخص نیست. اما به احتمالی میرم آمریکا، لوس آنجلس. چون اونجا ایرانی های بیشتری هستن و می تونم کار موسیقیم رو ادامه بدم.

آرمین از مشهد پرسیده " میخواستم بدونم شایعات مبنی بر دستگیری و زندانی شدن شما درست بوده یا نه؟" اصلاً برامون بگو شایعات چی بوده؟

شایعه بود که ناخن دی جی مریم رو کشیدن و زبونشو بریدن! ولی نه، تمامی اینها شایعه بوده و صحت نداره. زندانی و دستگیر هم نشدم. تنها بازجویی شدم.

دی جی مریم

مثل اینکه یک مدتی هم توی خونه غیر مستقیم حبس بودی، درسته؟

بله. اصلاً نمی تونستم بیرون برم و هیچ فعالیتی بکنم. به خاطر همین همش توی خونه بودم. فشارهای عصبی باعث شده بود که گوشه گیر بشم.

امید از لندن پرسیده "آیا هنوزهم بر این باور هستی که تنها برای خانوم ها میخوانی؟"

نه. چون وقتی توی ایران بودم شرایط به این صورت بود که می تونستم فقط برای خانم ها کنسرت بزارم. ولی اینجا فرقی نداره و شرایطش فرق میکنه.

از هلسینکی، سهراب پرسیده "آیا هم اکنون شما آلبومی را در دست تهیه دارید؟"

بله. یک آلبوم جدید به سبک تکنو دارم که با خودم آوردم.

پس آهنگ های "مترسک" و "دزد دریایی" هم جزو این آلبومه، درسته؟

بله. اما اون موقع که این آهنگ ها رو از بی بی سی پخش کردین هنوز میکس نهایی نشده بود. این هست که این آهنگ ها توی آلبوم جدید یک مقداری فرق داره.

دی جی مریم

دوست دارم خودت رو معرفی کنی، همون جوری که همیشه خودت رو معرفی می کنی ...

من محشر، فرزند زمین، پدرم خورشید، مادرم زمین، برادرم آتش، خواهرم آب که معروف شدم به دی جی مریم!

خوب بهروز از مونترال حرص میخوره و میپرسه "لطفاً بفرماید منظور شما از اینکه میگید من دختر زمین هستم پدرم خورشید مادرم باد ...چیست؟"

پدر من یک فرهنگخانه توی ایران داره و کارهای فرهنگی میکنه. پردم به مدت نه سال روی یک پروژه مطالعاتی درباره ایران و فرهنگ ایرانی کار کرد و درباره همین موضوع، کتابی با عنوان "پدرم خورشید، مادرم زمین، برادرم آتش، خواهرم آب" نوشته. من هم از کوچکی به این جمله علاقه داشتم و خودم رو اینجوری معرفی می کنم.

تو خودت این چیزهای فلسفی رو باور داری؟

پدرم هر چیزی بگه من قبول دارم!

دی جی مریم

به به، این که شد مرد سالاری!!!

نه! چون پدرم رو خیلی دوست دارم و حرفهایی که میزنه برام خیلی اهمیت داره!

یعنی اگر بگه دیگه تلفن استفاده نکن، دیگه استفاده نمیکنی؟

نه دیگه! این رو استفاده می کنم! ( با خنده )

راستی جریان تیپ "مو محشری" چیه؟ چون الان می بینم که موهات رو دم خرگوشی بستی و کلی هم روبان رنگی زدی به دو طرف موهات.

من توی کنسرت هام به خاطر ریتم موزیک هام که جوون پسنده، یک تیپ نوجوانی می زدم که به مو محشری معروف شد. بعد آخر کنسرت هام، این روبان ها رو به عنوان یادگاری پرت می کردم به طرف جمعیت.

آیا قراره خارج از ایران کنسرت بدی؟

بله. خیلی دوست دارم کنسرت اجرا کنم.

حالا صمیم از تهران پرسیده "با چه لباسی روی صحنه خوهی آمد؟ حجاب یا لباس ..."

فکر کنم با حجاب ... البته همه چی بستگی به شرایط داره.

پرسیدن که چه سبک موسیقی رو دوست داری؟

من تکنو و ترنس رو خیلی دوست دارم.

دی جی مریم

و اینکه آیا تحصیلات در زمینه موسیقی داری؟

من و برادرم دو قلو هستیم. وقتی کوچک بودیم خیلی با هم جنگ و دعوا می کردیم و من هم خیلی جیغ می زدم! به قول بابام جیغ های بنفش. بابام می گفت مگه میشه جیغ یک نفر انقدر بلند باشه! به خاطر همین من رو فرستاد کلاس های موسیقی و آواز. سازهای مختلفی رو یاد گرفتم و کلاس آواز رفتم. حتی اپرا یاد گرفتم و اون رو علمی دنبال کردم.

مثل اینکه بابا خیلی هم در اینباره سختگیری میکرده؟

درسته. خیلی سخت می گرفت. وقتی از سر کار به خونه می اومد، حالم رو نمی پرسید، در عوض می پرسید امروز چند ساعت تمرین کردی؟! اگر یک روز تمرین نمی کردم باهام حرف نمیزد!

حفیظ از هلند میپرسه "نام دی جی مریم را خودتون انتخاب کردید یا مردم. اگر مردم، شما این نام را قبول دارید؟"

وقتی سی دی اول من دزدیده و پخش شد، اسم من رو نمی دونستند و هر کسی یک اسمی می گفت ... مریم رها، مریم دی جی و یا دی جی مریم.

حالا چرا "مریم"؟

نمیدونم. شاد خواست خدا بوده، چون اسم "مریم" مقدسته.

پرسیدن که الان که از ایران خارج شدی، پشیمونی، خوشحالی یا اصلاً درباره تصمیمی که گرفتی چه احساسی داری؟

خیلی دلم برای ایران تنگ شده .... خیلی زیاد. پشیمونی هم سودی نداره، چون این به خواست من نبوده ... من فقط می خواستم که بخونم!

دوباره درباره آلبوم های جدیدت پرسیدن، مثل اینکه دو تا آلبوم آماده داری، درسته؟

بله. اسم آلبوم جدیدتره "من محشرم" هست. انقدر به من گفتن "دی جی مریم" که من هم یک آهنگ خوندم که توش میگم "من محشرم". این آهنگ بر عکس همه آهنگ های تکنوی توی آلبوم، ریتم شش و هشت داره که جوابی هست به آهنگ معروف "تو محشری" ...

دی جی مریم

اسم آهنگ های دیگه آلبومت رو برامون میگی؟

"مترسک"، "دزد دریایی"، "من محشرم"، "سلام"، "خلیج" و "این شوشیناک"

"این شوشیناک" یعنی چی؟

یک اسم قدیمی برای دختر شاه پریونه.

فریدون از هرات پرسیده "آیا شما ازدواج کردید. اگر بله با کی؟"

نه. من ازدواج نکردم!

هوشنگ از بیروت پرسیده "کدام انگیزه باعث شد تا خودکشی کنی؟"

فشارهای عصبی زیادی روم بود. توی اون سنی که بودم، خیلی برام سخت بود که در زمان پیشرفتم، جلوم بسته بشه و سدی قرار بگیره که نتونم هیچ فعالیتی انجام بدم. بازجویی هایی که شدم و اینکه مردم از من توقع داشتن و من نمی تونستم هیچ فعالیتی بکنم. نمی تونستم با آرامش زندگی بکنم. همه اینها دست به دست هم داد که یه مدت زمان کمی از زندگیم خل وضع بشم! ( با خنده )

پرسیدن ارتباط ایمیلی میتونن باهات داشته باشن؟

فعلاً نه.

اسم یکی از آهنگ هات "لحظه کبوتر" هست، جریان اسمش چیه؟

کبوتر رو از قدیم در زمان آزادی نشون می دادند. مثلاً کسی اگر از زندان آزاد می شد، کبوتر رو نشون می دادند به خاطر همین میگن "لحظه آزادی" ... "لحظه کبوتر"

دی جی مریم

شهرتت توی ایران جالبه. مثل اینکه همین شهرت باعث یک اتفاق جالب شده، برامون تعریف می کنی؟

نمایشگاه دعوت شده بودم. از در که رفتم تو، یکی از خبرنگارها من رو شناخت. از اون به بعد هر چی آدم و خبرنگار بود، دور من جمع شده بودن و عکس و مصاحبه می گرفتن. همین طور که داشتیم توی سالن ها راه می رفتیم، یکی از شخصیت های سیاسی و همراهانشون هم در حال قدم زدن بودن. من که از کنار این شخصیت رد شدم، طرفدارها و خبرنگارهای دور اون آقا هم به من محلق شدن!

مثل اینکه توی ایران کنسرت هم دادی! من فکر می کردم اجازه هیچ کاری رو نداشتی!

کنسرت رو قبل از مخالفت با من گذاشتم. کنسرتی بود برای خیریه و به نفع ایتام. یک کنسرت دیگه ای هم بود برای انتخابات ریاست جمهوری که باید انجام می دادم.

یعنی مجبورت کرده بودن؟

یه جورایی.

چند نفر توی این کنسرت بودن؟

تقریباً ۷۰۰۰ نفر که در رشت برگزار شد.

این کنسرت فقط برای خانم ها بود؟

بله.

هنوز هم میخوای توی آهنگ هات از شگردهای صوتی ( افکت ) استفاده کنی؟

دوست دارم هر آلبومم یک جور باشه. مثلاً اگر توی این آلبومی که دارم از افکت زیاد استفاده کردم، ممکنه در آلبوم بعدیم اصلاً از افکت استفاده نکنم. این بستگی به سلیقه خودم داره.

آیا جایی هست که بشه سی دی تو رو خرید؟

سی دی من هنوز منتشر نشده. اما به زودی مشخص میشه.

دی جی مریم

یکی از خواننده های ما، سهیل پرسیده "من از علاقمندان صدای شما هستم، اما شما در مصاحبه هاتون حرف های عجیبی می زنین، مثلاً خودکشی، یا اینکه دوست ندارین مرد ها صدای شما رو بشنون و ..." میشه برای ما واقعیت رو توضیح بدی؟

واقعیتش اینه که من توی شرایطی هستم که متناسب با اون شرایط باید حرف بزنم. انقدر تحت فشار هستم که خودم بعضی مواقع قاطی می کنم که چجوری دارم حرف می زنم. امیدوارم ناراحت نشین و بدونین که آدم دروغ گویی نیستم. تا اونجایی که بتونم واضح صحبت می کنم، ولی دروغ نمیگم.

یکی پرسیده "مشکلات شما توی خونه چی بوده و اینکه آیا با رضایت پدر و مادرم اومدی خارج از کشور؟"

توی خونه مشکلی نداشتم. بله. با رضایت پدر و مادرم اومدم بیرون.

یک نفر از افغانستان پرسیده "به نظر مریم خانم آیا موفقیت خودشون در خارج از کشور رو حس می کنند؟ منظورم کشورهای اروپایی و آمریکاییه ..."

سختی هایی که توی ایران کشیدم با مشکلات و سختی هایی که خواننده های اینور دنیا دارن فرق می کنه. به نظر خودم فکر می کنم می تونم از عهده این مشکلات بر بیام. نه فقط به خودم، بلکه به یک ملت قول دادم که تمام تلاشم رو بکنم که بتونم زحماتشون رو جبران کنم. هیچ وقت فکر نمی کردم با یک کاست، یک شبه ره صد ساله برم. همه اینها لطف مردم بود. دوست دارم به دنیا بگم جوونهای توی ایران هم می تونند یک کارهایی انجام بدم و فقط اروپایی و آمریکایی ها نیستن که میتونند پیشرفت کنند.

هنوز برای ما این موضوع مبهمه که خیلی ها میگن این یواشکی خودش آهنگ هاش رو بیرون داد که معروف بشه، و حالا میگه نه، دزدیدن! آخه مگه میشه؟

اتفاقاً سوال خوبی کردین. توی دنیا یک خواننده به دو دلیل آلبوم موسیقی بیرون میده. یکی اینکه ثروتمند بشه ، دوم اینکه مشهور بشه. من با اون کاست نه ثروت پیدا کردم و نه مشهور شدم.

مشهور شدی که !!!

اون موقع مشهور نشدم! من وقتی با شما مصاحبه کردم مشهور شدم! روی هر کاست و یا سی دی، باید عکس خواننده، اسم اون، اسم شاعر و نوازنده و ... باشه. روی این کاست هایی که در بازار بود هیچ اسم یا عکسی نبود! من برای اینکه از خودم دفاع کنم و بگم که این شایعاتی که مردم میگن صحت نداره، با شما مصاحبه کردم و این موضوع من رو مشهور کرد.

تو یک دوران سکوت هم داشتی. یادمه حتی نمیشد باهات تماس گرفت!

درسته، من حق مصاحبه با هیچ کسی رو نداشتم.

در ضمن میخوام اینجا یک سوء تفاهمی رو حل کنی. به من گفتی اسم اون آهنگی که توش میگی یه یه یه، "دختر شاه پریون" هست! من چند تا ایمیل دریافت کردم که اگه این اسمشه، پس چرا توی آهنگ اسمی از دختر شاه پریون برده نمیشه؟

چون اسم کلیپ این آهنگ "دختر شاه پریون" بود. البته اسم اصلی این شعر "رنگی ندارد" بود. اما مردم اون رو "یه یه یه" صدا می زدن.

وقتی به طرفدارهات امضاء میدی، چی می نویسی؟

محشر، کلید سل ( یکی از علامتهای موسیقی )، بالاش هم می نویسم "یه یه یه یه"

دی جی مریم، مریم دی جی، محشر، یه یه یه، خیلی ممنون که با ما بودی.

 

خوشا شیرازو ....

روز سعدی و روز شیراز مبارک

نظرات رایس در رابطه با بودجه ۷۵ میلیون دلاری ...



کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا
از طرح تخصیص یک بودجه ٧٥ میلیون دلاری
برای افزایش برنامه های رادیوئی و ترویج
دمکراسی درایران دفاع کرد.


خانم رایس روز سه شنبه طی سخنانی در یک
کمیته کنگره آمریکا اظهار داشت مقامات
آمریکا از ایرانیان و سایرین شنیده اند که
مردم ایران می خواهند بشنوند که آمریکا
درباره بدبختی و وضعیت اسفناک آن ها صحبت می
کند.

خانم رایس همچنین گفت تجربیات دوران جنگ
سرد نشان می دهد که مردم ایران پیام های
آمریکا را نادیده نخواهند گرفت. خانم رایس
افزود دولت های پیشین اتحاد جماهیر
شوروی و اروپای شرقی پیام های صدای آمریکا و
رادیوی آزاد اروپا را نادیده گرفتند، اما
بسیاری ازمردم جهان در هر صورت به پیام
هائی که هزینه آن را آمریکا تأمین می کند،
گوش فرا می دادند و اطلاعات مورد نیاز خود
را دریافت می داشتند.

خانم رایس دراظهارات خود به دیوید اوبی
عضو دمکرات مجلس نمایندگان پاسخ می داد که
می گفت دولت ایران ممکن است به آسانی
موجبات بی اعتباری برنامه های رادیوئی
آمریکا را فراهم آورد.

اکبر گنجی آزاد شد

 
آقای گنجی در رشته مقالاتی، وزارت اطلاعات وقت ایران را با قتل های سیاسی مرتبط خوانده بود
اکبر گنجی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی پس از گذراندن شش سال حبس از زندان آزاد شده است.

آقای گنجی که 46 سال دارد، اوایل سال 1379 بازداشت شد.

معصومه شفیعی، همسر آقای گنجی، تایید کرده است که شوهرش از جمعه شب به خانه فرستاده شده بدون آنکه اتهام تازه ای علیه وی مطرح شده باشد.

محمود سالارکیا، معاون دادستان تهران امروز، شنبه 27 اسفند، به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفته است به اکبر گنجی مرخصی داده شده تا در ایام نوروز در کنار خانواده ‌اش باشد.

آقای سالارکیا در عین حال گفته است که محکومیت آقای گنجی روز دهم فروردین پایان می یابد.

خانم گنجی گفته است حال جسمانی همسرش چندان مساعد نیست، کاهش وزن پیدا کرده و فشار خون او پایین است.

اکبر گنجی بخش اعظم دوران حبس خود را در انفرادی گذرانده است و می گوید که مورد شکنجه قرار گرفته و تهدید شده است.

آقای گنجی، سال گذشته در اعتراض به نحوه برخوردهایی که با او می شد، دست به اعتصاب غذایی طولانی زد که این اعتصاب غذا بیش از هفتاد روز به طول انجامید.

در طول این مدت، دولت های خارجی، سازمان ها و گروه های مدافع حقوق بشر، شخصیت های سرشناس بین المللی از جمله برندگان جایزه نوبل و دبیر کل سازمان ملل متحد، فعالان سیاسی در داخل کشور و حتی شماری از مقامات جمهوری اسلامی تلاش بسیاری برای آزادی وی انجام دادند.

دولت های غربی و سازمان های بین المللی آقای گنجی را زندانی سیاسی تلقی می کردند.

اکبر گنجی به طور علنی به انتقاد از آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پرداخت و خواستار کناره گیری وی از قدرت شد.

وی پیشتر در رشته مقالاتی، وزارت اطلاعات وقت ایران را با قتل های سیاسی مرتبط خوانده بود.

اکبر گنجی ۳ اردیبهشت ۷۹ پس از بازگشت از برلین در پی شرکت در کنفرانسی در همین شهر که برای بررسی اوضاع سیاسی ایران برپا شده بود، بازداشت شد. وی بعد از آنکه همراه بقیه متهمان آن پرونده از اتهامات وارده تبرئه شد به اتهام آنچه "تبلیغ علیه نظام و نگهداری اسناد محرمانه دولتی" خوانده شد به ۱۰ سال زندان و پنج سال تبعید محکوم شد. اما دیوان عالی کشور ایران در نهایت آقای گنجی را به تحمل شش سال حبس محکوم کرد.

 

کوتاه از ایران

 

جک استرا : ایران تحت رهبری احمدی نژاد در مسیری نادرست پیش می رود


جک استرا جک استرا وزیر امور خارجه بریتانیا می گوید ایران تحت رهبری محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری در مسیری نادرست پیش
می رود و مردم ایران استحقاق دارند از وضعیت بهتری برخوردار باشند.
جک استرا روز دوشنبه در سخنانی در موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در لندن گفت او انتظار دارد شورای امنیت سازمان ملل متحد به تدریج به طرف برقراری تحریم هائی علیه ایران پیش برود، تا آنکه تهران فرصت داشته باشد در مذاکرات پیشرفت کند

 

توقیف هفته نامه "نوید آذربایجان" به اتهام حرکت علیه امنیت ملی

 

مقامات جمهوری اسلامی هفته نامه ای را به اتهام دامن زدن به تنش های قومی و اقدام علیه امنیت ملی توقیف کرده اند.
مهران تبریزی مدیر مسئول " نوید آذربایجان" چاپ ارومیه روز دوشنبه به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت او نامه هیات نظارت بر مطبوعات را در مورد توقیف نشریه از طریق پست دریافت کرده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت هفته نامه به احساسات قومی دامن می زد و مردم را به حرکت علیه امنیت ملی تشویق می
کرد.
دولت جمهوری اسلامی ایران در پنج سال گذسته بیش از ۱۰۰ نشریه را تعطیل کرده است

 

 


سال جدید با اتفاقات جدید به زودی فرا می رسه ...

باز جای شکرش باقی هست که این سنت شیرین هنوز توی خون ماست .
من به نوبت خودم سال نو را به شما دوستان خوبم تبریک می گم و آرزو می کنم در سال جدید همه ما با فکری آزاد به استقبال زیبایی ها بریم چرا که هیچ چیز به اندازه اندیشه و فکر در این دنیا با ارزش نیست و زملنی ما موفق خواهی بود که با اندیشه به مبارزه با سختی ها بریم . برای همه شما تعطسلات خوبی را آرزو می کنم .
وبلاگ در طول تعطیلات نوروزی فعالیت نداره .. به امید خدا بعد از ۱۳ به در .
امیدوارم چهارشنبه سوری این مراسم زیبا را پاس بدارید و به درستی اون را به جا بیارید . فال گوش یادتون نره .

به امید دیدار . someone