someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

گمگشته

33

مرداب نگاهم می لغزد . 

رگ هایم خون را زمزمه می کند.  

زمان در رگ هایم گم می شود . 

و تار و پود وجودم در زیبایی ها برهنه می شود.  

34

نسیمی رقص گونه ، مرا نیایش می کند .  

چرخ می خورم و سبک بر تو می وزم .