someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

سیستم بستن را برو تو کارش ...

داستان ما ادامه پیدا می کنه تا به روزی می رسه که قراره همه به صورت تدریجی به باورهای غم انگیز زندگی عادت کنند .
 عمو محمود قصه ما مثل بعضی از بابا ها با موسیقی آبش توی یک جوب نمی ره و حالا این همه کاست و استعدادهای درخشان موسیقی هم گور باباشون .... به هر حال اینکه قراره برگردیم به عصر سکوت .. البته بد هم نمی شه چون آلودگی صوتی هم کم می شه ... عمو محمود دیر اومد اما زود توی دل ها رفت اونم با چه محبت هایی از طرف جوونها .. آخه دیدم یکی سیستمش را داشت می ترکوند .. گفت به سلامتی عمو جون . معلومه جوونها روشون تاثیر گذاشته ..اخه دیدم یکی داره سیستمش را باز می کنه ...  سیستم جدید می بنده .... . حتما یک چیزی هست که ما نمی دونیم .. اما یکی چیز هایی هم هست که ما می دونیم ... که زمانی میشه موفق بود که باورهای جدید و قابل پیشرفت را در جامعه به باروری رسوند . حالا کی درست می گه خدا عالم هست اما عمو محمود برای ما دیگه چی داره و به کجا ختم می شه را می تونید توی کوچه و خیابون خودتون ببینید ..

yaveh_gooyan@yahoo.com

و اینبار ....

روزی روزگاری مردی یود به نام هیتلر . این آقای هیتلر یک صبح زیبا که از خواب بیدار شد رفت و تعداد زیادی از یهودی ها را کشت سالها گذشت تا اینکه عمو محمود قصه ما تصمیم گرفت این قصه را برای همه تعریف کنه راستش اول خیلی فکر کرد اما دید این قصه از همش بهتره .آخه مگه نمی دونید ... مردم گرسنه با اون شکمشون سیر می شه  . توی این فرصت هم آدمهای پولدار وقت می کنند تا همه جا آروم  به بانک هاشون برن و اونها را پر کنند .... بیدارید ؟؟؟؟؟

البته به من چه .... به شما هم مربوط نمی شه می دونید چرا ...؟!!! چون مامانم به من یاد داده تو کاره بزرگترها دخالت نکن حتما خدا خواسته ...کی میدونه ؟؟؟؟!!!!

حالا بماند که آمریکایی ها توی دلشون مثل ماشین لباس شویی شده ....

راستی یادم رفت بگم بیاید پول بگذاریم رو هم با آمریکا خشکه حساب کنیم دست از سر ما برداره خوب می خوایم پیشرفته شیم ......

مامان اینها نمی گذارن ما پیشرفت کنیم باید چیکار کنم در این مواقع .. آخه یادم می ره ... بی خیال همون خشکه را برو تو کارش ....

 

حرف اول

سلام

شروع (داخلی اتاق خبر )

من مسئول نیستم ....

اطلاعات به روز ...سیاست هایی نا مرتب مانند علف های جلوی در دانشگاه ....

هدف : نا معلوم ...شاید در امتداد c-130 ....

یکی یک چیزی میگه من هم می گم تو هم می گی ....

میتونیم با هم بگیم .... yaveh_gooyan@yahoo.com