اینجا جنگل ترسناکی است
با هر نفس بیشتر در شاخ و برگ آنها فرو می روم
این بار زمان برای من متولد می شود
تا هر آنچه من در این سالها نوشیدم را به تمسخر بگیرد.
فریاد.....
سیاهی ها فوران کنید
من در آغوش تن برهنه واقعیت سالهاست در حال پوسیدنم
سایه های خاکستری مرا ببارید
تن خیس من لیاقت باورهای زیبای مرگ را نخواهد داشت
تاریکی ها به جشن بنشینید غروب زودرس مرا
که این بار من دراین بازی بازنده خود خواهم بود .
* جواب نظرات را در بخش نظر دهی هر پست مشاهده کنید
* دوستانی که از نوع نوشتن من گله دارن می تونن وبلاگ دیگه من را به نام گردالو بخونن .
هییییییییی من اولم مدال بهم نمیدی؟
مدال بهت می دم اما نه به خاطر اینکه اول شدی ..
به خاطر اینکه خیلی دوستتت دارم
و توی همه چیز اولی نازنینم
واقعا که واقعیت تن برهنه ای داره تنی سرد و برهنه
و باور های زیبای مرگ...به راستی چه زیبا....تا حالا به مرده های مرده شور خونه نگاه کردی که چه ارومن؟
نه بازنده کس دیگریست...من به این باور رسیدم روز ها سالها و ماه هاست شاید...
و...
شاید...
همین!
می دونم می فهمی حرف هام را نازنین ...
چرا من انقدر خستم ..
می خوام بخوابم ...
شاید تا ابد
مثل اینکه این قسمت از فیلم ترسناکت بردی توو جنگل فیلمبرداری.اونجا هم که داد و بیداد راه انداختی.
امیدوارم هیچوقت بازنده خودت نباشی.
سلام
آره شاید جای خوبی بود برای این کار ..
وای..............باورم نمیشه.........تو چه شخصیت جالبی داری.
با این که از اون سبک بلاگا کم میخونم ولی همه پستاتو خوندم.شما نی نی دارید؟؟؟
سلام
چیزه عجیبی نیست ؟
ممنون
ممنون که وقتت را گذاشتی
نه من نی نی ندارم
یک هاپو دارم از صد تا نی نی بد تر
سلام. خوبی؟ زیبا بود ..... مثل همیشه. ممنونم از اینکه خبرم کردی. شاد باشی........... یا حق
سلام
آره مگه نمی بینی چقدر خوبم ...
واقعا همیشه همینجوری هست ؟؟؟؟
یک عشق بی صدا…یک عشق کاغذی…
در چهره عشق چه می گذرد؟…چهره عشق خندان است یا گریان؟
چهره عشق شاد است یا پریشان؟
هزاران فریاد بی صدا…؟ در اعماق این حنجره بی صدا چه می گذرد؟…
در اعماق فریادهایش عاشق چه می گوید؟…
آیا با گریه سخن می گوید…؟ آیا از ته دل سخن می گوید؟…
عشق را در نگاهش چگونه می بیند؟…
آیا این درد و دلهای بی صدا واقعی است؟
آیا این درد و دلها واقعا عاشقانه و از ته دل است ؟…یا اینکه دروغی است؟
و خلاصه هزاران سوال و انتظار برای هزارن جواب …!
اینبار بی سکوت ، اینبار با صدا…! صدای عاشقانه ، صدایی که از ته دل بلند شود…!…
در پشت چهره ات چه جیزی را پنهان کرده ای ؟ راز دلت چیست که با فهمیدن آن دلت را بر ای خودم فتح کنم…!
من راز دلت را نمی دانم ، من درد دلت رو نمی فهمم!…چون کلید رازهایت را در وجودت گم کرده ای ، و دلت در دل من یک دل کاغذی تجسم می شود نه یک دل واقعی!…
از عشق متنفرم ...
کنارِ آب، سیاه و تیره
ناآشنا با هنرِ
فرود آمدن .....
مرده راهش را جست
سکندری که میخورد نگاه میکند و
پرندهای میبیند در پرواز همچون
انگشتی با استخوان سیاه
به اشاره و گم شدن در
صفی از درختانِ گرهدار،
سیاه، دور و بلند
در دشتی سوخته از آفتاب
سلام دوست عزیز
ممنونم از حضور همیشه سبزت ...
باور کردن مرگ زیباست خیلى زیبا ... از این تاریکى و خاموشى رها میشى ... واسه همیشه ....
موفق باشى
سلام
رهایی .. کاش وجود داشته باشه
سلام تبادل لوگو با بلاگ شما باعثه افتخار من می شه.این افتخار رو به من تقدیم میکنی؟
دوست عزیز من کلا به خاطر سبک وبلاگم لوگو نمی ذارم اما حتما لینکتون را قرار می دم.....
حالم از این تولدها رشد کردنها و مردن ها به هم میخوره..
زندگی یعنی همین
سلام
خوبید
شما چه طوری میتونید دو تا وبلاگ اون هم متضاد رو بگردونید.
راستی من هنوز پست قبلیتون رو نخوندم.
بالاخره دارم به زمان سفر نزدیک میشم یه خورده سرم شلوغه(الکی کار ها رو مامانه میکنه)
ممنون که هنوز منو یادتون هست.
راستی اون عکس بچتونه توی اون یکی بلاگتون؟
بای
سلام
چون من دو تا آدمم در یک جسم ....
آخی همیشه مامنها همه کارها را می کنن
من دوستام را فراموش نمی کنم ...
نه اون خودم هستم وقتی بچه بودم
اوه مثل اینکه اگر یه کم دقت میکردم می فهمیدم که این عکس خودتونه.
آره ...
اون یکی وبلاگتم دیدم واقعا جالبه که میتونی هر دو آدم باشی
آره جالبه ... اما ...
بهتر بجای هر دو آدم بگم هر دو احساس ...
حالا بهتر شد
سلام
دوست خوبم
خیلی زیبا بود و ترسناک
اما چرا این همه تلخ می نویسید ؟
حالا نگی من که گفتم برید به اون یکی وبلاگم
میشه یه توضیح کوچو لوووو بدید
به روزم و منتظر شما
توضیح ..
ببین واقعیت های هر کسی نسبت به دیدش به زندگی به وجود می یاد .
من راییده دنیای عجیب خودم هستم ...
اما اینها همه و همه اینجا خودش را نشون می ده ..
ظاهر اون چیزی هست که توی اون یکی وبلاگ می خونید ...
اما نمی تونی از تاریکی در روشنایی بنویسی ...
و نمی تونی تلخی را با شیرینی به همه نشون بدی ..
این هم دنیای من هست ...
چیزی برای گفتن ندارم. بگم تلخه حرفی رو زدم که همه میزنن! اما همون بهتر که آدم بازنده خودش باشه! نه بازنده اعمال یکی دیگه یا بازنده شرایط!
زمانی تو به خودت می بازی که به زندگی و همه ی دنیا باخته باشی ..
پس این دردناک ترین باختن می تونه باشه ..
سلام عزیزم ممنون از اینکه بهم سرزدی(بوووس)
آپم خوشحالم می کنی سربزنی و حتما برام از اون نظرای فوق العاده ات بذار
قربانت یک آدم اینجوری
سلام
حتما می یام
تو برنده ای و شایسته ی باورهای زیبای زندگی...
راستی اون یکی وبلاگتم جالبه. ابتکار قشنگیه...
ممنون که بهم سر می زنی...
به روزم با شب...
بیا و شادم کن...
پس چرا من این شایستگی را نمی بینم ...
ممنون
خواهش
میام
حتما
سلام دوست من
امیــــــــــد وارم حالت خوب باشه
*************************
یه روز می شم بی آبرو فقط به خاطر تو
قربونی یه جست و جو فقط به خاطر تو
تو ام یه روز می ری سفر فقط به خاطر من
خیره می شن چشام به در فقط به خاطر تو
به من تو میگی دیوونه فقط به خاطر من
جملت به یادم می مونه فقط به خاطر تو
************************
موفق باشی،کارتون خیلی خوبه
خدا نگهدارت گلم
سلام
ممنون
.................
تو این قمار همه بازنده ایم ...
کسی یه برنده سراغ داره ؟؟
باخت ها فرق داره ..... گاهی هم برنده ایم اما نمی فهمیم و وقتی می فهمیم دیر شده و باختیم ...
خوب به نظر من ریسک قمار خیلی جذابه به شرط اینکه یاد بگیری معتاد نشی و باختم همیشه میتونه انگیزه رو بیشتر کنه!
راستی سحر گردالو خیلی با مزه بود:)شما واقعا یه دختر کوچولو دارین؟
سلام
اعتیاد توی ذات آدمه
باخت یا شروع دوباره است یا پایان
نه من دختر ندارم ..
اون عکس ها هم خودم هستم ....
هو المحبوب
سلام
فراررسیدن ماه شعبان .ماه تولد عین عشق . مظهر ادب و تمثال عبودیت حضرت حسین . سجاد و اباالفضل(علیهم السلام) مبارک.
یا علی
...
ممنون
سلام
به نظر من تیره بود و تلخ مثل قهوه...
کاش هستی رو همونطور که خدا آفریده زیبا - بی انتها - پر از عشق می دیدیم.
دفعه پیش هم گفتم یه بار هم که شده عشق رو از طریق پیشوایانمون امتحان کن ولی امان از بی حالی .
چه چیزی واجبتر از ابدیت آدم؟ اصلا زندگی با وجود بی انتهایی مثل خدا کسل کننده نیست. بله اینجا همه قربانین یا قربانی خودپسندی - جهالت و شهوت یا فدایی محبت.
یا علی
--------------------------------------------------------------------------------
پاسخ :
آره حرفات را قبول دارم ..
ولی سکوت می کنم .....
چرا سکوت می کنی؟ بابا اقلا حرفتون رو بزنید!!!!!
چی می خوای بشنوی
سکوت گاهی بهترین جواب است ..
سلام
سحر جونم
من عاشق این نگارش تو هستم .....
تن خیس من لیاقت باورهای زیبای مرگ را نخواهد داشت
این جمله عالی بود .....
عزیزم قرار بود یه خبر کوچلو به من بدی ...منتظرت هستم
سحر خانومی گل
سلام
می گل عزیزم
ممنون
یادم نرفته
اما هیچ کس خبری نداشت ..
احتمالا به سفر رفتن
چون نمره هاشون را هم تحویل نداده بودن
۴شنبه باز هم می پرسم
mikham begam chi migzare to ein dele tangam vali taranehi barat vase cheshamt nadaram
vaghti zabonam mikhat barataz eshghet bekhone to jomlehe doset daram 1ho mimone
hich ki az eshghe man be to khabar nadare harfe dele mano faghat khoda midone
nmtonam behet begam baram azizi jelom akhe sad mishe 1chzi
hich vaght nmitonam roye zabon biaram akhe halo havamo beham mirize
harfamo mikhoram to zabonam arom vali atesh migire to jonam arom
ba harfi ke monde to ghalbe saboram nmidonam che jori begam
چه جوری بگم ....
شاید نباید سکوت کرد ...
می خوام یک سنگ بردارم و بشکنم هر انچه را که باید ....
سلام سحر جون
وبلاگ جدیدت خیلی زیباست آدمو از این دنیای بزرگترها دور میکنه و به دوران کودکیش می بره
http://www.secularismforiran.com/Iran-Proxy.htm
http://www.secularismforiran.com/Iran-Proxy.rar
نرم افزار عبور از فیلترینگ که به درد همه میخوره؟
ممنون ستاره;) عزیز
من حتما برات به زودی میل می کنم .....
اون وب لاگتم خوندم ... اما به نظر میومد زوری نوشتیش دختره.
حالا نمیشد همین جا شاد بنویسی؟
مهم اینه که می نویسی .....
نه اینجا جای واقعیت هاست....
سلام خواندم و استفاده کردم و ممنون از خبرتون
سلام
استفاده ..
نوشته های من چه استفاده ای می تونه داشته باشه ؟؟؟؟
اما ممنونن که اومدید
متشکرم که منو دعوت به نظر خواهی نمودید.
به نظرم تشبیه زیبایی از این دنیاست که به جنگلی تشبیه کردید و همین طور خیلی جالب هجرت را عنوان کردید.
امیدوارم بازم اشعار زیبایی شمارا ببینم
خواهش می کنم ..
شاید همینطور باشه
ممنون
سلام سحرجون!
این شعر آخری خیلی به مذاق من خوش آمد تا شعرهای قبلی تان. خیلی جالب بود. به نظرم چند قدمی جلوتر رفته این. امیدوارم با مطالعه بیشتر در آثار اهل فن همچنان رو به جلو بروید. موفق و موید باشید.
سلام بوی بهار ...
ممنون
پله پله تا .....
من به وبلاگ جدیدتون هم رفتم. چند اعتراض اساسی دارم. آخه چرا این قدر از انگلیسی استفاده میکنید؟ زبان خودمون مگه چشه؟
بعدش هم جای نظر دادن نذاشته بودی.
در مضمون هم هنوز هم معلوم نیست به نعل میزنی یا به میخ!
یه کم ساده و یک کم مشخص کنید حرف حسابتون چیه!
ببخشین ها
سلام
هیچ دفاعی ندارم ...
نظرات را نمی رسم مدیریت کنم . بخش نظرات فقط اینجا بازه .
من هیچ چیزی توی زندگیم معلوم نیست ...
حرف حسابی ندارم ...
خواهش می کنم .. خوشحالم کردید...
سحــــــــــر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واصل شــو به الطاف خداوندی
سحر جون سلام
فریادت را شنیدم و به جنگل ترسناک قدم گذاشتم باور کردم که
زمان برای شما متولد می شود ، من تولد زمان را به چشم خویش دیدم و
مات و مبهوت و لال و گنگ به تماشا نشستم.
پارادوکسی طبیعت را مشاهده کردم
که سیاهی ها فوران می کردند و همه چیز را آماده می ساختند تا
درآغوش برهنه ی واقعیت همه بپوسیم تن خیس مان را خشک کنیم تا
مرگ را باور کنیم. ولی
در آغوش برهنه ی واقعیت آیا تن خیس مان خشک خواهد شد تا باورمان شود.
هیچ کس نمی دونه داره چی می گذره ..
کسی اهمیتی نمی ده که چی پیش می یاد ...
انقدر درگیر حال شدیم که همه چیز را فراموش کردیم ....
سلام خیلی زیبا بود این بار توانستی بی رحمی روزگارو نشان بدی !درد منم همینه سحر جون ممنون از حضورت !
خداحافظ
سلام
شاید ..
آه ...
تن و بدن برهنه حقیقت با تمام تلخیهایش چه زیبا و نیکوست
موفق باشی سحر
آره یک زیبایی عجیب
وهم همراه با سیاهی چیزیه که دوستش دارم منتظر نوشته های بعدیتم
من هم دوست دارم ...
به زودی
آنقدر فریاد بزن تا شاید مرگ زیباییهایش را برایت نمایان سازد!!
آره .. شاید
گردالووووووووووووو
(:
کسی گردالو را صدا زد ؟؟؟؟
از نظر من خیلی تلخ بود ولی قشنگ بود مرسی
اون یکی وبلاگتون هم عالیه! تبریک میگم
سلام
گاهی تلخی ها زیبا تر از شیرینی ها هستن ..
ممنون
من همین وبلاگتو بیشتر می پسندم. بیشتر که نه. فقط این وبلاگتو می پسندم و این جور گفتن و این جور فکر کردن رو. من از دلخوشی بیزارم و کسی رو که مرگ رو می بوسه با تمام وجودم می بوسم
پس من و تو چیزهای مشترک زیاد داریم ...
مرسی سحر جان
قشنگ بود...
خواهش
ممنون
فریاد...
چقدر دلم تنگ شده واسه فریاد های جنون آمیزی که آخرش نعره میشه و میتونی انقدر گریه کنی تا جونت بالا بیاد و لذت حنجره ای که داره پاره میشه رو ببری.....
آخ آره ...
سلام سحر عزیز
نمی دونم چی بگم اما خیلی خیلی عالی بود
فعلا
سلام
خوشحالم که بهتر شدی
ممنون
سلام خوبی عزیزم آره اینجا جنگله جنگلی که توش هیچی نیستی کاش یک قطره تو دریا بودیم ولی هیف که اینجا از هزار تا اقیانوس هم بزرگتره بی خیال حکم ما اینه که متولد می شیم تو جنگل ولی هیچ وقت شناخته نمی شیم
این یکی از حکم های ما هست ...
ممنون ایلیا جان
سلام
صبح به خیر.... خوش باشی
سلام
ممنون
شما هم ...
سلام
دوست عزیزم
مرسی که سر زدی ، امید است که همیشه در راهتان موفق باشید و بتونید به روشنایی و شیرینی بنویسید و با آن زندگی کنید
اما در باره وبلاگ نمیدونم مشکل چیه من با opera به راحتی و به سرعت آپلود می کنم شما هم یه امتحان بکنی ضرر نداره
سلام
خواهش
تو هم همینطور دوست من
امتحان می کنم
سلام سحر جونم
خوبی عزیزم؟
لینکت کردم!با اسم خوشکل خودت!
مثل همیشه قشنگ بود.
تا بعد...
سلام
ممنون
که این بار من دراین بازی بازنده خود خواهم بود .
چقدر زود تسلیم شدی؟
از الان رفتی به استقبال شکست؟
نه بابا پاشو تلاش کن...
خستم ....
مثل همیشه سیاه ولی زیبا. وبلاگ گردالو هم حرف نداشت. مخصوصا این اسمایلیها که من براشون می میرم!!!!
سیاه ولی زیبا ..
ممنون ...
این هم یک قسمت از زندگی هست ..
من هم دوستشون دارم ...
سلام باید بگم این نوشتت خیلی با قبلی ها فرق داره یه جورایی پخته تر، قوی تر و وزین تره
امیدوارم بیشتر روی این شیوه کار کنی در هر صورت امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام
ممنون دوست عزیزم ..
شاید زمانش رسیده که متفاوت تر به این قضیه نگاه کنم ...
تمام آنچه را که میتوان تجربه کرد شاید گفتنی نباشد
و تمام آنچه گفتنی است شاید آزمودنی نباشد
مثل همیشه حتی نقطه ای با واقعیت فرق نداشت
من هروقت به وبلاگ تو میام بیشتر با خودم آشنا میشم
خیلی وبلاگت رو دوست دارم
اگر دوست داشتی بگو تا با هم تبادل لینک کنیم
سلام
خوشحالم که با این نوشته هام کسایی را پیدا کردم که خیلی به من نزدیکن ...
حتما لینکت را قرار می دم ...
سلام
این از کیه؟
از خودت؟
سلام
خودم
آره