someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

خدایا نیستی ؟

 

بیابان از همیشه تنها تر است

بوی خون لذت تنهایی بیابان را صد چندان می کند .

لاشه های گندیده وجود زمین را نقاشی کرده اند

توهمی از حس بودن مرا در بر می گیرد

زمین  را فریاد می زنم ....

 

خدایاا ...

این مهره سوخته ،  توان به بار نشستن در رویاهای پوچ انسانت را نداشته ...

تو می دانستی من در تن فاسد شده پاییز به دنبال هیچ تولدی نبودم .

دور دست ها را ببین

مگر نمی خواستی فریادت کنم ...

من اینجایم ...

با این همه فریاد

 

خدایااااا .............................

مرا به نام نفرین شده ام بخوان

مرا بی نیاز کن از وجود داشتن

می دانم سحر دروغی بیش نیست

لعنت بر هر آنچه در این سالها از او به بار نشست.

بگذار در اندیشه پوچ بودن ببارم .

مگر نمی خواستی اندوه مرا به تماشا بنشینی ..

این لحظه مرا ببین

من بازی واقعیت های ملموس بودنم .

 

خدا یا تو را فریاااااد

مرا بدون هیچ ستاره ای در این وسعت فانی تنها گذاشتی

می دانستی که باید در اعماق وجود خاک  ، گم شوم ...

می دانستی که زاییده گندآبه شهوت انسانیت لایق سبزی تو نخواهد بود

چرا می خواهی فریادت زنم

بگو که من رانده شده ی نگاهت نیستم ...

بگو که مرگ مرا لایق خواهد بود

 

خدایا بشنو لذت مرگ تدریجی مرا در این بیابان ....

  

 

نظرات 107 + ارسال نظر
ایلیاد شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:50 ق.ظ http://luna.blogsky.com

این همه شعر...
اینک پاره پاره شده اند!
و از لا به لای نگاه های پر از تمثیل،
دیگر نمی توان دید، قلب آشفته اش را...

من به او گفتم زندگانی را احساس کن...
لیک او مرده بود!
دیگر هیچ صدایی را،
نه می شنید، نه فکر می کرد...

من در آغوش غزلها یک بار، باز او را دیده بودم،
اما زخمی و خسته،
نمی دانم....

چقدر زیبا بود ....

مریم شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:51 ق.ظ http://maryam-amir.blogsky.com

و خداوند تنها باز در سکوت خویش نظاره می کند تنهایمان را

و ادامه دارد.....

هوالمعشوق شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:53 ق.ظ http://mamalkhabar.blogfa.com

زندگی زیباست با تمام نازیبائیهایش...آرام بنشین و تماشا کن، روزی را که پرده ها کنار خواهد رفت و ما انسانها واقعیت حقایق را درک خواهیم کرد...
امضا یکی مثل خودت که خدا همیشه باهاشه...مثل همیشه که با توئه...

خستم .... حتی از زیبایی هاش ...

یک آدم اینجوری شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:58 ق.ظ http://yekadameinjoory.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود
منم آپم خوشحال می شم بیای نظر یادت نره
قربانت یک آدم اینجوری

...........


باشه می یام ...

محمود رضا شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 12:11 ب.ظ http://nahangah.mihanblog.com

امیدوارم بتونی با خودت کنار بیای و به اون چیزایی که می خوای برسی. با خودت راحت و صادق باشی و بدونی که واقعا چی می خوای و سحر رو مدفون و نفرین نکنی. چون از عصاره پاک خداست و لیاقتش بیشتر از این حرفهاست.
موفق باشی

چقدر سحر را می شناسی ؟؟؟
چرا همه زود قضاوت می کنن ......

مهدی-(دفتر عشق) شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 12:40 ب.ظ http://daftareshghe.blogsky.com

سلام. خوبی؟ خیلی زیبا بود. مثل همیشه. مرسی خبرم کردی. موفق باشی .

سلام
نه خوب نیستم ..
ممنون

ALI.SS شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 12:50 ب.ظ http://godsmacker.blogfa.com

این کار، کار تمام ارباب هاست... فرق نمیکنه که این ارباب خدا باشه یا یک صاحب زمین کشاورزی.، این ارباب زور میگه و به حرف کسی هم گوش نمیکنه.
شاید نمیتونه گوش کنه....
کی میدونه که هست تا گوش کنه؟

نمی دونم ...
شاید دلم می خواد باشه ...

نیما شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 01:27 ب.ظ http://pastou.blogfa.com

سحر جان سلام...منم دوست دارم همینطوری خدا رو صدا بزنم چون خیلی بهش احتیاج دارم
من آپم..خوشحال می شم سر بزنی و نظر بدی

آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

دست خطی که تورا عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی

کل دنیا سراب است بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

قبل از اینکه کامنتت را بخونم اومدم ...
می فهمم .....

توت کوشولو شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 01:28 ب.ظ

و اینگونه است که هشتم میشوییییییم!!

میدونی این نوشتت منو یاد یه چیزی انداخت که ... بیخیال شاید خودت بعدا بفهمی ...

واس همین نمیتونم بیشتر چیزی بگم!!

فقط ...
همین!!

تاتا

باید با هم بیشتر حرف بزنیم.....

پویا شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 01:52 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
قشنگ بود
اسمش اسلش یه مدت تو گروه گانز اند روزز بوده

سلام
ممنون
آها

همون یکی شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 03:05 ب.ظ http://sandrock.persianblog.ir

آهنگ باران نوامبر مال گروه گانزان روزز را موقعی گوش می کردم که بیست سالم بود و دختری را دوست داشتم که اهل مشهد بود و بلوار سجاد! با ریتم این آهنگ خیلی خاطره دارم که همه اش به طرقبه و شاندیز و خانه شان برمیگردد...
یادش به خیر
او اسلش را خیلی دوست داشت. با اون گیتار زدنش....

....

ارسلان شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.silence-secret.blogfa.com

راز و نیازت خیلی قشنگ بود
بازو از اینا بزار...

رازو نیاز؟
شاید.....

نگین شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 04:09 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام عسیسممم
خوبی؟
نوشتت خیلی قشنگ بود
خیلی قشنگ جمله بندی کرده بودی و خدا رو فریاد زده بودی
فقط میتونم بگم عالی بود...همین
ولی...به نظرم این از اعماقه وجودت بود...این فریادا...این حرفا
درسته؟

سام
نه خیلی
ممنون
کاش بشنوه
آره .... واقعا..........

گل سرخ شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 04:42 ب.ظ http://goles0rkh.persianblog.ir

فقط میتونم بگم...بغضی رو که ۲ روزه اسیرم کرده رو میتونم با نوشته ی تو بشکنم و ببارمش...در ارزوی مرگم نفس میکشم.

من هم.........

گندم شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 05:11 ب.ظ http://taranomsher8.blogfa.com

سلام
متنت فوق العاده قشنگ بود
ولی.....
یه ذره هم شاد بنویسی بد نمیشه که
باشه؟
بازم بیا
فعلا

سلام
ممنون
ولی ؟؟؟؟
شادی خیلی وقته ازم دوره...
نمی دونم ....
حتما...

سعیده شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 05:48 ب.ظ http://kaktoos55.blogsky.com/

همین امروز صبح داشتم فریادش می زدم
به گمونم شنیده باشه..
تو می گی شنیده؟

نمی دونم ...
حتما می شنوه اما .....

ما شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 05:53 ب.ظ http://tabuot.blogfa.com

هر انسان
وسعتی است
در انبوه تنهایی
خویشتن

از این وسعت خستم ....

ما شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 05:56 ب.ظ http://tabuot.blogfa.com

هر انسانی
وسعتی ست
در انبوه تنهایی
خویشتن
که هر چه
بیشتر رود
بر این حقیقت
نزدیک تر میشود

حقیقت را نمی خوام ....

نیلوفر شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.nili6.blogfa.com

سلام
خوبی ؟
همه مون اسیریم
در پستوی انسانیت
و بنبست دموکراسی
همه مون اسیریم در رعد قسم و توفان فریاد

[ بدون نام ] شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 06:58 ب.ظ

خدا همیشه همین جاست . می شنوه . اما اگه لیاقتش را داشتیم جواب می ده .
شما واقعا زیبا می نویسید
تبریک می گم به خاطر این همه توانایی
پاینده باشید در پناه خدا

ممنون به خاطر این همه لطف ..
اما ای کاش خودتون را معرفی می کردید....

نارنج شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 07:01 ب.ظ http://naranj.blogsky.com

بیابان....یاد اور چی بود؟؟؟!!!نه نه یاد اور هیچی نبود....
کاش بوی خون لذت بخش نبود ....سحر .....
خیلی قشنگ بودن جملاتت و قوی و خیلی.....سحر بغضم نگرفت سر این پستت حتی مثل قبلیه ناراحتم نشدم فقط....اه نازی جمع کن این مسخره بازیو.....
مرسی....میدونی به خاطر چی؟

نازنین می خوام بیشتر بشنوم ...

نه نمی دونم .. من دیگه هیچی نمی دونم ...

اشنا شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 07:57 ب.ظ

سلام سحر عزیز .نوشته هات خیلی زیبا و میخکوب کننده است ولی چرا همه اش از سیاهی و نا امیدی و خون؟ به حسن سلیقه ات برای انتخاب اهنگ تبریک میگم.

سلام
ممنون
نمیدونم چرا!!!!
لطف داری ..
راستی !!! شما؟؟؟

بهناز شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 08:09 ب.ظ http://dizzyhigh.blogfa.com

خدا فقط میشنوه.. همین.

آره ...
همین

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 09:00 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خدایا
گاهی فکر می کنم که آن بالا دقایقی را بخواب می روی و لحظه های سخت را نمی بینی و گرنه از بخشیدن آرامش و شادی به زندگیمان دریغ نمی کردی
نه سحر؟؟

آره ...
من هم همین جور فکر می کنم ...

امیر حسین شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 09:46 ب.ظ http://360.yahoo.com/amir_shemshadi

تو خود سحری،تو را چه حاجتی به ستاره؟
چه لایق باشیم چه نه همه ما زاییده شهوتیم و شهوت گندابه ای نیست؛ که موهبتیست برای بودن

و نفرین شده ...
من لایق بودن نیستم .. مسئله اینجاست ...

مینو شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 10:09 ب.ظ http://ZHIIVAAR.BLOGSKY.COM

سلام سحر جان
باید بگم بعضی نوشته هات بد جوری به دل می شینه انگار از ته دل من یکی داره همین حرف ها رو فریاد می کنه
اینم از همون دست نوشته های خیلی زیبات بود

موفق باشی هر روز زیباتر می نویسی

خوشحالم از این بابت ..
ممنون

سپیده شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 10:10 ب.ظ http://eternitylove.blogfa.com/

hamishe ba bedast ovordane kasi ke doosesh dari nemitooni sahebesh beshi gahi oghat lazeme azash begzari ta betooni sahebesh beshi....

آره همینه

[ بدون نام ] شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 10:18 ب.ظ

سلام...
همیشه پاییز نیست بالاخره بهارم می یاد با یه عالمه تولد و زایش ... شاید بهار خیلی دیر کرده ولی زمستونم قشنگه...
سحر تو دروغ نیستی نام تو نفرین شده نیست...
تو سحری. سحر که شبی زیبا رو پشت سر گذاشته و حالا انتظار طلوعی زیبا و صبحی زیباتر رو داره و این انتظار پوچ نیست. سرشار از زیبایی و درد و فریاد و خداست...
همون خدایی که ازش پرسیدی: نیستی؟
واژه واژه ی نوشتت بغض شد و رفت تو گلوم. ارزشش اینقدر زیاده که دلم نمی خواد هیچوقت اشک شه و از بین بره...
چه حس خوبیه وقتی آدم می فهمه که یه نفرو این همه دوست داره. وقتی آدم می فهمه که سحر چقد دوست داشتنیه ...
خیلی دوستت دارم...
به امید صبح روشنت ...
راستی منم به روزم...

آیدای عزیزم
مرسی به خاطر این همه لطف ..
خودم را گم کردم
وقتشه که راه بیفتم با یک فانوس توی تاریکی دلم .. شاید پیداش کردم ..


من هم دوستت دارم
موفق باشی عزیزم
می یام

آیدا شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 10:21 ب.ظ http://www.taraneyegandom.blogsky.com

یادم رفت اسممو بنویسم
منم که این همه دوست دارم...

من بیشتر ....

عروس مرده شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 10:59 ب.ظ http://dead-bride.blogsky.com

نشستم. در انتظار هدایت خداوند.
حیف که می دانم نباید بنشینم و می دانم ما خودمونیم که باید به دنبال هدایت خدا بگردیم. وگرنه چقدر راحت بودم.

یعنی زمانش رسیده ؟؟؟؟؟

هیچ کس شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.nors.blogfa.com

سلام:
شاید زندگی با همه پیچیدگیش همین فقط همین لحظه ای باشه که خدا رو صدا می زنی... شاید مقصود بازی تنها همینه...زندگی یک بازیه... و همیشه دست برنده تو نیستی... بعد از باختت شاید بازی برگزده... فقط شاید...!

سلام
شاید
بازی خوب پیش نمی ره ....
نه معمولا من بازندم
فقط شاید

مینا منصوری جدید شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:45 ب.ظ

بسیار عالی بود....دوستت دارم...

ممنون مینا جونم ...

آوای تنهایی شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 11:50 ب.ظ http://whitecats.blogfa.com

سحر جونم مثل همیشه با احساسی متفاوت نوشتی
مرسی از اینکه گول شیطون رو نخوردی با این حرکت فهمیدم چه روح بزرگی داری
خدا هم همیشه بنده هاییش رو که زیاد دوست داره میخواد صداشون رو زیاد بشنوه واسه همین میگه فریاد بزن...

ممنون
یعنی اینطوری هست ؟
شاید .... بیشتر باید تلاش کنم

محمد یوسفی یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 12:24 ق.ظ http://www.editor-e-irani1.blogfa.ir/

انسان محصول لحظه ای غفلت است. کمتر از هزارم ثانیه و باقیمانده ی انتهای حیوانی ترین حس نهاده شده در وجود بشر.

مهیار یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 12:29 ق.ظ http://www.best-life86.blogsky.com


سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارید
خوشحال میشم به من هم سر بزنید


به امید روزهای زیبا

ممنون
حتما

توت کوچولو یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 12:43 ق.ظ

آپم!!

آره احساس میکنم باید باهات حرف بزنم به کمکت نیاز دارم!!

نمیدونم ..

دوستت دارم زیاااااااااد
الان وقتم آزاد شد ..
زود می یام ...

آرزو یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:22 ق.ظ http://sedayebaranhamishe.persianblog.ir

چیزی ندارم بگم فقط اومدم همین...!!!

خوش اومدی

افسانه یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 07:40 ق.ظ http://dehkadeyeroya.blogsky.com

سلام سحر جونم
مثل همیشه زیبا بود.
من اگه جای تو بودم نوشته ها مو چاپ میکردم.
موفق باشی.

سلام
ممنون
کجا ؟
تو هم

پ یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 08:38 ق.ظ http://avayidarbaran.blogsky.com

سلام/ممنون ار حضورتون/نوشته هاتون خیلی سطح بالاست..ادم احساسمیکنه نوشتهای کسیه که مدام می نویسه اونم چه نوشته های جذابی/موفق باشید

سلام
نه من مدام نمی نویسم اما مدام فکر می کنم

بنگری یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 08:45 ق.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام سحر خانم عزیز ،
این بار فریاد از اعماق وجودت برخواسته ، فریادى تا اوج الهیت ، بسیار دردناک است که خدا را طلبید ، موندن و سوختن دردناک است .... ولى کسى لایق نیست که بخواهیم خودمون به خاطرش فنا کنیم .....
بسیار جالب نوشته بودى ، از متنهاى قبلیت بسیار دردناکتر ....
موفق باشى عزیزم .

سلام
آره درسته ...
موندم و سوختن ....
شاید....
ممنون
تو هم موفق باشی

مجید محبوبی یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 08:53 ق.ظ http://www.majid225mahboobi.blogfa.com/

کولاک کرده ای!
تازه می رسی به جاهایی که من هستم.
عالی بود. دستتون درد نکنه. در شکستنها، گم شدنها، به هم ریختنهاست که خدا را می بینی!
راستی سر خدا داد کشیدن راحت تر از سر دیگران است. خودمانیم.

ممنون
کجا هستی ؟
آره شاید

سیب کوچولو یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 11:22 ق.ظ http://sibhavij.blogsky.com/

اینو بخون...
ماه من غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست خدا هست!
غصه اگر هست بگو تا باشد!
معنی خوشبختی بودن اندوه است...!
این همه غصه و غم این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند
همه را با هم با عشق بچین...
ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا !
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست خدا هست
و چرا غصه؟! چرا؟!

تو رو به همون خدا...اینطوری نباش!

زیبا بود
اما سیب کوچولوی عزیزم خیلی داغونم ....

امین یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://amin-k.persianblog.ir

..........

امین یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 11:27 ق.ظ http://amin-k.persianblog.ir

چه ضجه‌های دلخراشی...
چه اعترافات هولناکی...
اما به نظرم این آغاز یک پایان هست...
داری پوست می‌ندازی...
همینکه فهمیدی یه چیزایی درست نیست نصف راه رو رفتی...

نصف راه ؟
این راه پایانی نداره ....

مهشید یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 12:54 ب.ظ http://caticef.blogfa.com

چقدر زیبا بود. ولی تو خودت ستاره ای . دنبال ستاره می گردی؟؟؟

اگه حتی ستاره هم باشم خیلی وقته خاموشم ....

Tini Talker یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

آخ که این پاییز داره زیادی طولانی می شه....
نمیدونم... شاید این فریاد معنیش این باشه که تو هنوز هم تسلیم نشدی....
چه خوب میشه اگه تو هم مبارزه کنی............

تسلیم
شاید
آره با همه ستگیم باز هم باید بلند شم ....

مهدی یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:18 ب.ظ http://www.sootehdelan.myblog.ir

سلام مطالبت مهشره .
به روز هستم دوست داشتی تشریف فرما شوید.

ممنون
می یام حتما

درنا یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:41 ب.ظ http://dorna_online.persianblog.ir

خیلی قشنگ بود و دلنشین...

ممنون

سلمان خان از بندرعباس یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.lost.love.mihanblog.com

سکوتم از رضایت نیست

دلم اهل شکایت نیست

هزار شاکی خودش داره

خودش گیره گرفتاره

همون بهتر که ساکت باشه این دل


جدا از این ضوابط باشه این دل

از این بدتر نشه رسوایی ما

که تنها تر نشه تنهایی ما ...

زود زود ببیا پیشم که کارت دارم ...
من هم سلمان خان همون که بیشتر از همه دوست داره ...
یه اسمونی تنهای تنها id:ye_asmone_royaie
در پناه حق یا علی خدا نگهدار ...[بوسه][خجالت][چشمک][نیشخند]

.....

پدرام یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 03:09 ب.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

امیدوارم فریادت شنونده ای هم داشته باشه
حالا یه سوال فنی توو قسمت اول که گفتی بوی خون لذت تنهایی بیایان را صد چندان می کرد...یه جور پارادوکس استفاده کردی؟؟؟
من هیچ احساس لذتی از بوی خون نمی کنم اونم در تنهایی بیابان.

تضاد؟
من تمام وجودم تضاد داره با هم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد