someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

زن

 

ای زن قصه های تلخ تنهایی!

بارهاست تو را به یادگار ورق زدم .

 شادی های  دروغینت را خندیدم .

دردهایت را همچون گریه ای بیهوده به خاطر سپردم.

 

آهای زن ...  

لاشه های فراموش شده عشاق را ببین

گندیدگی خود را بیهوده فریاد می کشند.

خون به بار می نشینند سایه های شوم ،

در این احساس فریب انگیز زنانه.

 

گویی تاریکی ، تن زخم خورده ات را به فراموشی سپرده است .

مرا به چه انتظار نشسته ای ؟

اینک رهایت باید.

 

به لحظات  تاریک عشق قسم

این بار بی فریاد رها خواهی شد

در هیاهوی دردناک لحظه های بودن زن.

نظرات 139 + ارسال نظر

سلام دوست خوبم...
دیدی چقدر زرنگم.فکر کنم اول شدم نه؟؟؟
دلت خیلی از زنها پره؟؟؟آره؟؟؟معلومه!!!
ولی خیلی متن قشنگی بود...(لاشه های فراموش شده عشاق را ببین گندیدگی خود را بیهوده فریاد می کشند)>>>آخر عاقبت همه عاشقا همینه...بی برو برگرد...
خوشحال شدم اومدی دلگرمی دادی بهم.ممنون.
بازم بیا این طرفا.
با آرزوی بهترینــــــــها:بهــــــــار

پویا شنبه 14 مهر 1386 ساعت 10:31 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
آره دوست ندارم لینک باشه
ناراحت نشو چون واقعیته
من با کسایی که لینکاشون از ۳۰ -۳۵ تا بیشتره تبادل نمیکنم
چون بر فرض شما روزی ۱۰۰ تا بازدید کننده داشته باشی که از تعداد نظر ها میگم
۷۰ درصدشون پسر هستن که برای آشنایی میان نظر میدن و به لینکا هم کاری ندارن از اون ۱۰۰ تا بازدید کندده شاید ۳ نفر به وبگردی علاقه داشته باشن اونم معلوم نیست لینک منو بین اون همه لینک ببینن
درسته نه؟

حسرت پرواز شنبه 14 مهر 1386 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.hasrate-parvaaz.blogsky.com

سلام دوست خوبم.خیلی خوشحالم که بهم سر میزنی و در واقع منو قابل میدونی.متن خیلی قشنگی بود.همیشه مردا از زنا شاکی و زنا از مردا ولی بازم عشق حسابش جداست.حیف که عاشق نیستی هزچند که عشق طعم تلخی داره ولی تموم شیرینی عشق به همین تلخیشه.
اگه عاشق باشی تو بردی...البته این باطن قضیست ظاهرش اینه که باختی.
امیدوارم همیشه برنده باشی.
مطمئنم هنوز عاشقی...
بازم پیشم بیا.منتظرت هستم.شاد باشی...

مهدی-(دفتر عشق) شنبه 14 مهر 1386 ساعت 11:30 ب.ظ http://daftareshghe.blogsky.com

سلام
اولا شما مجبور نیستی بیای نوشته های منو بخونی وقتی قبولشون نداری و درکش نمیکنی
به نظر من عشق از دیدگاه شما یه معنی دیگه میده!
هر چی هست اصلا من عشق رو قبول ندارم
چون عشق شده بچه بازی
دومااااااااااااااااااااااااااااااااا
چرا فکر میکنی من مطالب شما رو نمیخونم؟
به عرض شما برسونم که شاید شما از محدود وب لاگهایی باشی که متنهاتو میخونم!
سوما
زود قضاوت نکن.... توی زندگیت ممکنه روی همین زود قضاوت کردنها شکست بخوری که مطمئنا هم تا الان شکست خوردی!
شاد باشی

مهتاب شنبه 14 مهر 1386 ساعت 11:47 ب.ظ http://friendship.blogsky.com

سلام سحر جان
به ظاهر متن می خوره که بر علیه زنان باشه اما به نظر من این متن در حمایت از زن نوشته شده .
در ضمن سحر عزیزم در پست قبلی کامنت گذاشتم مبنی بر اینکه دیگه در وبلاگ قبلی نمی نویسم دوست عزیزم یه بار دیگه کامنت قبلی را بخون . تا یه موقع من شرمنده سحر عزیزم نشم چون ممکنه اونجا کامنت بگذاری و من اصلا سر به اون وبلاگ نزنم امشب هم اتفاقی رفتم
به امیددیدار

هوناز یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:01 ق.ظ http://sadegiha.blogsky.com

سلام سحر جووون
نمیشد حالا تولد من بود یه کوچولو شاد مینوشتی؟ شوخی کردم... خوندم... لذت؟ نبردم.. حق؟ نمیدم... همدردی؟ نه... اما دارم همه سعی مو میکنم ببینم چی میخوای بگی. قول میدم دوست جون.

پدرام یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

سلام سحر جووونم
کجا بودی خانومی؟؟؟؟
دلم برات یه کوچولو شده بود
امیدوارم این مدت که نبودی حسابی بهت خوش گذشته باشه.
راستی چرا نوشته هات اینقدر غمگین شده؟

سیب ترش یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:08 ق.ظ http://www.sibtorsh.blogfa.com

سلام به دوست عزیز و گل خودمم

ممنون از حضور سبزت و مرسی از یادگاری زیبات

متنت رو خوندم فکر کنم از اینکه زنی ناراحتی یا از اینکه به زنها این همه ظلم می شه ناراحتی و تو متنت خواستی با طعنه ظلم هایی که دیگران در حق جنسیتت رو کردن به رخ بکشی ولی خوب بدون تو اگه بخوایی کسی نمی تونه بهت ظلم کنه پس قوی باش

خیلی خوشحالم کردی خبرم کردی ممنون ازت

از متنهات خیلی خوشم میاد پر از ابهام ممنون

در پناه خالق سیب

پایدار باشی و پیروز

سپیده یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.mosaferan.blogfa.com

به لحظات تاریک عشق قسم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


پس اون عشق نیست چرا که هدیه ای که از جانب خداست جنس اش فقط و فقط از نور و بس.

حامد یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.help-me.blogfa.com

سلام
خوبی؟
ممنون که هنوزم به یاد من بودی ممنون
راستی تو از توت کوچولو (سحر) خبری نداری ؟
آقا / خانوم بازم پیش ما بیا
کاری نداری
پس فعلا

نگین یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:19 ق.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام عزیزم
خوبی؟
مرسی اومدی پیشم
راستش بحث واسه اینجور آدما بی فایده است
زن!!
خیلی چیزا میشه دربارش گفت
عالی بود
ولی مرد چی؟

دامون یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:50 ق.ظ http://damun.blogsky.com

کسی که مینویسه باید خودشو برای انتقاد هم آماده کنه نه؟
رک بگم
حس نوشته های قبلیتو نداشت
یا من نگرفتم
نمیدونم
به مقوله زن باید خیلی با احتیاط وارد شد
روشنفکرا و فمینیستها جو اینجور حرفهارو خراب کردن
راستی سحر از نازنین هم پرسدم از سحر (توت کوچولو)خبر نداری؟ اونم خبری نداشت! نگرانشم

پیشوا یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.theday.blogfa.com

قسم به همون چیزهایی که اعتقاد داری...اگه جای زن،مرد هم نوشته بودی درست بود
مرسی که سر زدی
مطلبتو چندین و چند بار خوندم...

مجید محبوبی یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 05:04 ق.ظ http://www.mmw.parsiblog.com/

سلام!
زن واژه مظلوم زمین! ...سلام بر زنان مقتول سرزمین تین و الزیتون،‌سلام بر زنانی که بی‌گناه ۶۰ سال است از سرزمین خود بیرون رانده شده‌اند!...سلام بر زنان مظلوم فلسطین! سلام بر شما!

بنگرى یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 09:21 ق.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام سحر عزیز
زن در تمام دوران مظلوم بوده و هست ....
راز تنها بودنش بسیار تلخ است .... کسی او را از این منجلاب تنهایی رها نمی کند ....
اما نباید همیشه ضعیف بماند.... باید وجود خودش را ثابت کند .
****به لحظات تاریک عشق قسم
این بار بی فریاد رها خواهی شد
در هیاهوی دردناک لحظه های بودن زن.****
بسیار زیبا نگارش کردی ....
شاد و موفق باشی گلم

فرزاد یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 09:48 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام سحر جان
ببخشید این چند وقت کم مزاحمت شدم !
از این پستت یه بو هایی میاد...
=========
من سحر گردالو رو بیشتر دوست دارمک !

سکوت شبانه یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 09:56 ق.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

جا مانده است

چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

نه مو های سیاه و نه

دندان های سفید

حسین پناهی


هوالمعشوق یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:00 ق.ظ

فریاد از این رسا تر؟!!!
تاریکی همه چیز را به فراموشی می سپارد، مهم این است که تو بینا باشی...
همشو دوس دارم، بخصوص رهایی؛ اما بی فریاد؟!

فرزاد یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:15 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سحر جان اتفاقی افتاده؟!
نگران شدم !

Tini Talker یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.deadly-space.persianblog.ir

کاش میشد رها شد... رها بود................

casper یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:58 ق.ظ http://kalepookha.blogsky.com

سلام دوست جون توام که انگار به غر زدن افتادی !!!
شعرت قشنگه ولی غمگینه ... ولی یه چیزی با این جاش موافق نیستم ~ به لحظات تاریک عشق ~ چرا تاریک کسی که عاشق باید برای به دست آوردن عشق تلاش کنه و بجنگه پس تاریکی مال عشق نیست ...
موفق باشی .

سیب کوچولو یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 11:02 ق.ظ http://sibhavij.blogsky.com/

خیلی قشنگ بود.
شادی های دروغینت را خندیدم...
واقعا زن ها همیشه در حال فیلم بازی کردن هستن...و به نظرم اگه زن ها نبودن... مرد ها هیچوقت نمیتونستن با آرامش زندگی کنن!
دلیل خلقت زن همین بود...نه؟
ممنون از احساست...

حضرت عشق یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 11:06 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

بزرگترین سردرگمی رسیدن به هیچستانی ست که جز فضای خالی سیاه و خاموش چیز دیگری نمی بینی

آرزو داشتن یا نداشتن دیگر چه اهمیتی دارد که می دانی گم گشته می مانی در مسیر تلخ روزگاران تاریک

خواستن یا نخواستن نیز دیگر مهم نیست چرا که هرآنچه می خواهی را نخواهی یافت و هر آنچه نمی خواهی هماره وجود دارد

و تلخی یک استعاره است و استعاره یک فضای روشن خاموش

و مهم این است که باید بگذرانی روزگاران را تا مرگ تو را گرم در آغوش گیرد

و چه تلخ باز نبینی روی زیبای خوشبختی را

که پروردگار تو را گناه کار ببیند و به عدلش تو را مجازات کند که وای به آن لحظه تلخ

که وااسفا کلام هر لحظه خواهد بود که

که نه شیرینی خواب این دنیا وجود داشت که آشفته می شد با کابوس های تلخ

و نه شیرینی بهشتی که وعده دادند به نیکان؛ که ماوراء پرده تاریک تو آن را می بینی اما چه دور است از دسترست که حمیم آتش تو را می بوید

خاموش خاموش خاموش باشیم

آیدا یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.taraneyegandom.blogsky.com

لحظات تاریک عشق...
لحظه های بودن زن...
چه قشنگه ...

افسانه یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:57 ب.ظ http://dehkadeyeroya.blogsky.com

سلام سحر جونم
کجایی کم پیدا؟
مرسی که بهم خبر دادی
موفق باشی.

پویا یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 12:58 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
شما هر جور راحتی
ولی من لینک شما رو نمیزارم
منم هر جور راحتم همون جور راحتم

مریم یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام

تو این دوره زمونه زنا از دست مردها شکوه میکنند و مرد ها هم از دست زن ها. چراش و نمیدونم؟؟؟

اگه فهمیدی خبرم کن.

ممنون که بهم سر زدی. من نمیدونم کی میخام دست از این شیطنتام بر دارم.؟؟؟؟

نظر لطفته ولی از نظر خودمم نتیجه گیریام خیلی با حاله
مگه نه؟؟؟/

موفق باشی گلم

سعیده یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 02:54 ب.ظ http://kaktoos55.blogsky.com/

سلام
چه بازگشت تلخی...
بروزم عزیزم

سینوهه یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 03:45 ب.ظ

سلام بعد از یه غیبت صغری با حضوری زنانه اما تلخ وپردرد!
وقتی خدا عشق آفرید از برگ گل زن افرید.

موفق باشی دوست خوبم

یوسف یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 03:54 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

اما لحظه های عشق تاریک نیس..و خب زن ها در این مقوله متفاوتن!!

سارا یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 04:59 ب.ظ http://sogande-eshgh.blogsky.com

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند . ( دکتر علی شریعتی)

شیرین یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 04:59 ب.ظ http://www.tanhaeehayam.blogsky.com

ممنونم که خبرم کردی

شاید سهم ما تنها همان خاطرات باشد
و تنهایی...
همین...

هادی مومنی یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 06:44 ب.ظ http://blogearth.blogsky.com/

زن !؟ و ... زن ؟! زن ... ؟! جالب بود.همیشه شاد و سلامت باشید.تا بعد

زینب یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 07:31 ب.ظ http://zeynab73.blogsky.com

به چیزایی کهمن میگم اعتقاد نداری!!
چرا؟؟؟!!

جلال پور یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.manharfmizanam.persianblog.ir/

سلام دوست من خواندم

یک آدم اینجوری یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:29 ب.ظ http://yekadameinjoory.blogsky.com

سلام

خوشحالم آپیدی!

خیلی قشنگ بود

قربانت یک آدم اینجوری

shahab یکشنبه 15 مهر 1386 ساعت 10:36 ب.ظ http://shahab20202020.blogfa.com

upam[گل]

محمد یوسفی دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 12:45 ق.ظ

این زن نوشته های تو (که شاید خودت هستی) رنج عظیمی می برد از فقدان چیزی به نام انسانیت در مناسبات پیرامونش.
نمی دانم شاید درگیر خیانتی سترگ شده است.

نیما دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 01:36 ق.ظ http://pastou.blogfa.com

خیلی قشنگ و در عین حال تلخ بود
ولی بازم از خوندنش لذت بردم

آلبالو خانوم دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 08:57 ق.ظ http://chickenlittle.blogsky.com

دختر تو چرا ادبیات نخوندی؟
دلم برات تنگ شده بود هانی
خوبی ؟‌سحری جان شعرات قشنگن..خیلی

onso دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 10:16 ق.ظ http://onso.blogfa.com/

زن : واژه غریب روزگار .
زن : فریاد بی صدا .
زن : سنبل وفا در مقابل بی وفایی مرد .
زن : موجودی که هیچ گاه شناخته نشد .

[ بدون نام ] دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 12:32 ب.ظ

تو چرا با خودت انقدر بدی ؟؟؟؟
یکم خودت را دوست داشته باش لطفا.

دامون دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 01:49 ب.ظ

میدونم
چیزی که برای من یه کابوسه برای آرمین کوچولو (اسمش درست یادم مونده؟!) یه حقیقت تلخه
اما حقیقت هم میگذره مثل کابوس!!
فقط تلخیش میمونه

شازده خانوم دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 02:47 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

یک ساعت نوشتم پست نشد
خواستم بگم این شانسه که ما نداریم
دستمون رو تا آرنج عسلی بکنیم و بچپونیم توو حلق این سیبیل جماعت باز بیچاره ونسوانیم
اما اما خدا بده شانس به بعضی از عجوزه جماعت که زهرم تو چایی شوهراشون بریزن باز تاج سرن
آره مادر
دلم خونه ولم کنید ولم کنید

[ بدون نام ] دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 02:50 ب.ظ http://sfandiary.blogsky.com


حقیقت هم میگذره مثل کابوس!
فقط تلخیش میمونه

[ بدون نام ] دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 02:55 ب.ظ http://sfandiary.blogsky.com

روزنه ها

رنگها

القاب

بر چهرۀ زخم خوردۀ زنگار گرفته

که مرحم هم نمی نهیم

که نمک می گذاریم

و جوشش خون بر گریبان زخم خوردۀ دل نازک ترحممان

چه ضجه ای می زند دست لرزانم

که فوران خون را به بازی می گیرد

که تقلای مرگ را بازیچۀ خود می کند

چه روزنه ای است ...

هستی دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 03:25 ب.ظ http://memories-river.blogsky.com

سلام
خب زن همیشه مورد ظلم بود یه جورایی همیشه مورد بی مهری قرار گرفته
از زمان مادر بزرگ ها تا ما نسل امروزی و جوان...
خب من تو پست آخرم کمک فکری خواستم اما
تو که چیزی نگفتی!!!
شاد باشی و بی نیاز
یا حق

مهدی دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.diarymahdi.blogsky.com

سلام سحر عزیز
لحظات تاریک عشق . . . . . . . . .
خوشحال شدم اومدی
بازم بیا
فعلا

رویای خاکستری دوشنبه 16 مهر 1386 ساعت 05:38 ب.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام دوست من. امیدوارم که حالت خوب باشه.
خیلی زیبا و جانانه نوشتی.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد