someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

لذت

مرد با دقت همه جا را تمیز می کند ....

صدای موسیقی را بلند می کنم تا صدای مرد را نشنوم....

 

غرق در لذت بی تو بودن می شوم ...

عریان ...

کمی خجالت می کشم از اینکه تفکراتم  در دستان تو اینگونه برهنه شده است ...

و من نیز ...

صورتت را لمس می کنم و صدای قلبم راز مرا فاش می کند ...

 

نمی دانم چقدر از زمان گذشته است .

مرد چیزی می گوید....

خوب است که نمی شنوم ......

 

هوا تقریبا تاریک است

او را با بی رحمی تمام تکه تکه کرده اند....

برهنه است

صورت پرخونش به من آرامش می دهد .

دوست دارم زبانم را بر روی صورتش بلغزانم و طعم مرگ اورا احساس کنم  

من در اوج لذت، به نابودی او بلند بلند می خندم ...

 میان تیرگی زمان رهایش می کنم .....

 

مرد هنوزخانه را تمیز می کند و من به سیاه بختی چهره اش لبخند می زنم

فنجان قهوه را بر می دارم ... طعم مورد علاقه من .....

اندوه سنگین نگاه هایش آزارم می دهد ...

بیرون می روم تا او با خاکهای خانه به اوج لذت برسد....

نظرات 73 + ارسال نظر
علی شنبه 9 تیر 1386 ساعت 06:10 ب.ظ

پس از اینکه داستان را برام توضیح دادی خیلی خوشم اومد .
اگر کسی نفهمیده براش توضح بدم
حسته نباشی
دوستت دارم
شوهرت .

هوالمعشوق شنبه 9 تیر 1386 ساعت 06:29 ب.ظ http://mamalkhabar.blogfa.com

طعم تلخ مرگ همیشه شیرین نیس...منم می خوام بدونم چه خبره!
بازم آپ کردییییییییییییییییییی!

بارون شنبه 9 تیر 1386 ساعت 07:51 ب.ظ http://man-o-baroon.blogsky.com

اولاْ ممنونم که اومدی. دوماْ چرا انقده وحشتناک مینویسی منو میترسونی. سوماْ راست میگی. اما مشکل اینه که واقعاْ نمیدونم چه طوری باید خرابکاریهام رو جبران کنم آخه...

پیشوا شنبه 9 تیر 1386 ساعت 08:05 ب.ظ http://www.theday.blogfa.com

یه کی میگه اینجا چه خبره؟!

سحر شنبه 9 تیر 1386 ساعت 08:14 ب.ظ

سلا هم اسمم!خوبی؟؟ منو که میشناسی!

میبینم که این علی جونت هم میاد اینجا!چه پسره گلیه هاااا!

روزیه خوده خودته(چشمک)

سوژه هامون از ۲ نفر به ۴ نفر افزایش یافت حالا بعدا بت میگم اون ۲تایه دیگه کین!

ایول میبینم که بالا خره پایین سگه چپ گربه و راست گوسفند و وسط هم من تونستی آپ کنی!

قربونت برم عزیزم دوست داشتی از این ارواحه قشنگم واست سند میکنم(چشمک)تو فقط یه اشاره بکن همشون ماله تو!(زبون)

قربونت برم هنوز آپت رو نخوندم(چشمک)
برم بخونم دیگه!
بابای این کتابه هم طفلک هی داره نصفه نیمه رها میشه!
دوباره بابای(بوووووووووووووووووووووووس+بغل)

ترسناک می نویسی....اما زیبا...

لطیف شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:19 ب.ظ

این نوشته ها با موسیقی که برای وبلاگت گذاشتی بعضی وقتا خواب مرگ را متصور میکنه که لذت بخش بودنش را باید حس کرد تا به آن رسید...
مرگ لذت بخش ( آیا مرگ لذت بخش هم وجود داره ...)

سیب کوچولو شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:23 ب.ظ http://sibhavij.blogsky.com/

قشنگ و ترسناک... من زیاد از مرگ نمیترسم...نه...نه...دروغ گفتم انگار یکمی میترسم...
از شادی بنویس... نمیخوام به مرگ فکر کنم... میترسم آخرشم آرزو به دل بمیرم.
ایشاا... هیچ کس آرزو به دل نمیره. ( آمین )

بوی بهار شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:28 ب.ظ http://booyebahar.blogsky.com

دست شما درد نکند. مردها هر چه می‌کشند از دست خانمهاست. وقتی در شعر شما هم چنین در لجه خون دست و پا می‌زنند دیگر باید از مرد بودن اسعفا داد.
نمی‌دانم چی بگم. تصاویر وحشتناکی دارد. در عین به احترام شما تا آخر خواندم و احساس خاصی بهم دست داد...
سربلند باشید.

Tini Talker شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.deadly-space.persianblog.com/

...باز هم دلم میخواهد بگویم بیچاره مرد...
.
ولی این بار بدون غلط...

دامون شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:57 ب.ظ http://damun.blogsky.com

باید دوباره بخونمو باید دوباره بخونم. دفعه قبلم اینو نوشتم! اما این تنها چیزییه که الان به فکرم میرسه. نوشته هات مغز آدمو قفل میکنن. باید دوباره بخونم

مهشید شنبه 9 تیر 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://caticef.blogfa.com

فکر کنم واقعا لذت بخش باشه( نیشخند). خیلی جالب بود. و هیجان انگیز. مرسی که خبرم دادی.

یوسف شنبه 9 تیر 1386 ساعت 10:06 ب.ظ http://littlestar.persianblog.com

سلام
حس می کنم بعضی جاها خیلی مثه هم می نویسیم..
یه حس تیره و غریب..قلمی سراسر تاوان و مجازات..فریاد کمک و در عین حال لذت از انتقام!..یه حس خالص و شاید کثیف!!
با دیدن خون روشن آروم شدی چون انگار این خاطرات تو بود که از تن تاریک اون تراوش می کرد و تو حس آزادی داشتی!

بازم بیا... :)

کفشدوزک بدون کفش شنبه 9 تیر 1386 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.eham.blogfa.com

سلام ......

















وووووووووووووووووووووووی ... مامان








چقد خشن




ترسیدم





صورت پرخونش به من آرامش می دهد .

طعم مرگ اورا احساس کنم

بلند بلند می خندم



مخصوصا این 3 جمله








بابا خیلی
New
مینوسی.



حال میکنم

















هو ووووووووووووووووو هوووووووووووووووووووووووووووووووو












یه جورایی کاملا تو دهنم ترسیم شد








هاااااااااااا هــــــــــــــــــــــــــــــــا











لذت بی تو بودن

معنی اش را با تمام وجودم درک میکنم


امیر شنبه 9 تیر 1386 ساعت 11:16 ب.ظ http://amir64.blogsky.com

سلام خانوم بروز
خیلی جالب بود متن
فقط یکم فمنیسم بود.البته به نظر من

پدرام شنبه 9 تیر 1386 ساعت 11:28 ب.ظ

ببخشید یه سوال دارم این سریال دنیای واقعی سحر کی تموم می شه؟

خاطره شنبه 9 تیر 1386 ساعت 11:42 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

من نفهمیدم چی شد؟

کویر شنبه 9 تیر 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://kavir2.mihanblog.com

سلام
سخته ...
دوباره میخونم
بعد نظر میدم

لعیا افخمی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 12:00 ق.ظ http://have.blogfa.com/

جالب بود خوشم اومد ساده نیست معنی نوشته هات ولی دوستشون دارم
در ضمن شما دختر هستید؟

لعیا افخمی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 12:01 ق.ظ http://have.blogfa.com/

چون من با دخترها رسمی برخورد نمیکنم پرسیدم

پویا یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 01:21 ق.ظ http://www.pooyamcs.blogsky.com

سلام
میتونه این همه خشونت نباشه

امیر یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 01:39 ق.ظ http://amirlovek.blogsky.com

من مست و تو دیوانه
حالا ما رو کی میبره خانه ؟
یا ما کی رو مبیرم؟.....!!!!!!

مهدی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 02:06 ق.ظ http://wWw.Axiom-Elf.Blogfa.Com

ممنون که خبرم کردی آپ خوشکلی بود

عطر نعنا یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 02:37 ق.ظ

:)‌سام وان عزیز
همیشه تو نوشته هات یه حالت انتقام و کینه هست
و یک جور خشونت خاصو
نمیدونم در درونت هم از این خبر ها هست یا همه اینها تو ذهنت به صورت گذرا هستند!!!

alaleh یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 03:34 ق.ظ http://blog.360.yahoo.com/blog-onMZjkwwd6d5cHqd7LHNrlBI1KI-?cq=1

dandAne laghe donyA manam,pish az Anke keshide shavam,oftadam
bloge 360 man upp date shod,be manam sar bezan doostam

شبلی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 05:47 ق.ظ http://sheblie.blogfa.com

چه نفرت تلخی! درست مثل طعم قهوه! اما باور نمیکنم تلخیش دوست داشتنی هم باشد.

ابهام یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 06:03 ق.ظ http://www.ebhamlink2.blogfa.com

سلام دوست عزیز. نوشته هات همیشه زیباست و الیته سبک خاص خودت رو داری.

علی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 07:41 ق.ظ http://alisalar.blogsky.com

سلام :
ممنون که به من سر می زنی ونظر میدی
امیدوارم موفق باشید

مینا یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 08:00 ق.ظ http://sepidehdaman.blogsky.com

سحر جان سلام
خوبی؟
راستش از پست ایندفع ات هم خوشم اومد هم یه جورایی ترسیدم:)
ولی قشنگ بود مخصوصا این قسمتش :

مرد با دقت همه جا را تمیز می کند ....
صدای موسیقی را بلند می کنم تا صدای مرد را نشنوم....

خیلی از تیکه خوشم اومد...
شاد و پیروز... در پناه حق باشی.

دوستی نا شناس و دور یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 08:39 ق.ظ

سلام سحر جان
چند بار دیدمت .
می دونم که خیلی زیبا هستی .
احلاقت را هم دیدم .
می دونم که خیلی مهربان هستی با یک دل پاک .
اما چرا این همه خشونت !!
گاهی نگران می شم که نکنه پشت این چهره آروم یک اتفاقاتی داره مییفته ؟
به هر حال موفق باشی عزیزم.

مرضیه یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 08:49 ق.ظ

قلمت خیلی خوب شده
آفرین
ولی خیلی شیطانی بود!

امیر یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.signor666.blogsky.com/

سلام
لذت جالبی بود و عجیب
چه کارا که آدمی نمیکنه واقعا که !!!!!

دلفین یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.dolfin222.persianblog.com

گاهی انسانها از مرگ حقیقی به وجود می رسند... شاید اون مرد هم روزی دوباره به دنیا بیاد...
یه کم شیرینتر بنویس عزیزکم....

ماریا یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.zizi123.persianblog.com/

ممنونم که بهم سر زدید

ایماگر یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:12 ق.ظ http://imayan.blogsky.com

چشم و گوش ما ساده‌دلان باز نشه با این حرفای سه‌پهلوی معنی دار ; )

ایماگر یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:14 ق.ظ http://imayan.blogsky.com

چشم و گوش ما ساده‌دلان باز نشه با این حرفای سه‌پهلوی معنی دار ; )

آرش خراط یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:21 ق.ظ http://sandrock.persianblog.com

دلم براش بدجوری تنگ شده ...
خوندن وبلاگت هم خرابترم کرد
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآِّّّّّییییییییییییییییییییییییییی

آفتاب یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.yoursun.persianblog.com

آفرین مرحبا...
من سبکشو خیلی دوست دارم...
اگر میشه برای من هم توضیح بدید..

نگاه نو یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 10:44 ق.ظ http://http://negaheno.blogsky.com/

(((من با یک واقعیت دیگه از دنیای خودم به روز هستم !!!!!!
این روزها خیلی گرفتارم ...!!!!!
شاید یکروز ..... !!!!!)))

فکر می کنم . همیشه
از واقعیت تا حقیقت !
مطمئن باشید تا نخواهیم.گرفتاریم

این همه زیبایی . آخه چرا لذت خاکستری؟
چرا از جنس نور نه؟چرا؟چرا؟
امتحانش که هزینه ای نداشت .

هوالمحبوب
؛بیمار می شوم که پرستاریم کنی
خود را زمین زدم که هواداریم کنی
گفتی که سنگدل شده ای .خب شدم.ولی
نزد تو آمدم که قلمکاریم کنی"

میلاد یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 11:21 ق.ظ http://behtarinsite.blogsky.com

سلام.گوش شیطون کر به روزم.
داستان عند فضاسازی بود

دختر بهار یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 11:26 ق.ظ http://dastanekootah.blogsky.com

احساسات متضاد؛ آدمهای متضاد: تفکر و تنفر. رویا و کابوس. آرزوها و واقعیات. از همه پررنگتر تنفر و نارضایتی

mostafa یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 11:34 ق.ظ http://mostafaalli.wordpress.com

سلام
میگم خطر ناک شدید میگی نه من کبریت بی خطرم...
راستی توی لینکدونیتون آدرسمو اصلاح نکردید و آخرش اینکه شما فکر میکنید برای تعویض یه لامپ سوخته چند تا مهندس نرم افزار لازمه؟
از اینکه سر زدید ممنون... به امید دیدار.

شازده خانوم یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 11:51 ق.ظ http://shadzekhanoom.blogsky.com

اینقدر دستهایم روبه دور گردنش فشار دادم که خون فواره زد.
زیر دستم تقلا میکرد اما من اینقدر گلویش رو فشار دادم تا صورتش کبود و نفسش به خرخر افتاد....مثل این بود که سالها منتظر رسیدن این لحظه بودم. همین رو میخواستم.

سحر یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 11:51 ق.ظ

من موفق شدم سحر . . .

اما به قیمت از دست دادن تواناییم به مدت ۲ ماه. . .

ببین خیلی خطرناکه . . . بیشتر از اونچیزی که هر ۳ مون فکرش رو بکنیم!

اما باید بره . . .چون خیلی چیزا روشن میشه!باید اعتقادش رو نشون بده و از ترس دوری کنه در اون صورت پیروز میشه . . .

و یه چیزی که من نفهمیدم!میگفتن راهه درست روبروشه باید پیداش کنه . . .

و امید . . . باید ایمان داشته باشه . . .

من دیگه نمیتونم ببینمشون اما اون موفق میشه . . .

[ بدون نام ] یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 12:01 ب.ظ

ومپایر سی سام تینگ!
میبینم خون آشام شدی.متنت یه حس خوبی بهم داد... آخه من هم یه مدتی آدمخوار بودم وطعم مرگو چشیدم...آه ه !

Reyna یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 12:02 ب.ظ http://east0f3den.blogsky.com

این پایینی منم ها!

سلام وبلاگ قشنگی داری با تبادل لینک موافق هستی

مجید یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.majonline.blogsky.com

سلام . آپم . بدو بیا به مهمونی من دعوت شدی . تا جاهارو نگرفتن یه سر به من بزن
ممنونم از حضورت
قربانت مجید
بای

لعیا افخمی یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 01:04 ب.ظ http://have.blogfa.com/

هیچث حالا بیشتر به خودم افتخار میکنم که دختر پر معلوماتی مثل تو با من دوسته

م.ج یکشنبه 10 تیر 1386 ساعت 01:45 ب.ظ http://LOVSAT.BLOGSKY.COM

فوق العاده بود ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد