someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

هر آنچه تو را دوست دارم

سردی کاذب هوا من را لمس می کند  . خانه نفس نمی کشد ، گویی خسته است  از واقعیت تلخ بودن....

صدای قدمهایی که آشناست گوش هایم را نوازش می دهد . حس آشنای زندگی .....  اینبار من تصمیم خواهم گرفت . سنگینی فضا من را با احساساتم درگیر می کند .نمی دانم  عرق های دستم حاکی ازچشمان توست یا فرار از واقعیت آنها ؟

برگ های روی زمین همه مرده اند و در کنار هم برای من تکرار را آواز می خوانند. سختی چهره ات را میتوانم با افکار پیچیده ات به فال نیک بگیرم ؟

من در دستان تو لمس می شوم و آرامش را هدیه می گیرم . این یک نشانه است .

کمی جلوتر ......

همه جا تاریک است . بوی مرگ همچنان از احساسات غریبش فوران می زند . فاصله من تا او به اندازه یک شهوت تلخ است یا همان قهوه سرد . شاید زمان مناسبی برای یادآوری زمان باشد ... تو زود مردی . بدن نیمه جانت را با این همه سنگینی و آلودگی نمی توانم در آغوش بگیرم .....

کمی جلوتر .........

لب هایی سرد مرا آزار می دهد. خورشید هم نمی تواند کمکی کند .... کاش می دانستم در پی کدامین نگاه وسوسه به وجود می آید ؟

کمی جلوتر .....

می نویسم .

شاید جواب  سوال این باشد .....

هر آنچه تو را دوست دارم .......

منتظر می مانم ....

 

 

 

  
نظرات 65 + ارسال نظر
آتوس پنج‌شنبه 31 خرداد 1386 ساعت 09:16 ب.ظ http://eae3.blogsky.com

You've seen that world as well ...
That horrible nightmare..
But if you get sucked into it , it's not just a nightmare.
Don't get lost in there.
If you get pulled in , you'll be killed...

( Look for the Ultimate Truth... )

توت کوچولو پنج‌شنبه 31 خرداد 1386 ساعت 11:20 ب.ظ http://darkscare.blogsky.com

من الان آپم یعنی هر شب آپ میکنم خودت بیا شاید نتونم خبرت کنم اوکی؟

منظوره کامنتت رو نفهمیدم واضح تر بگو!

بابای!

سلام
خوفی؟
اشکالی نداره ... فقط من می خواستم بدونم ...ناراحت نشده بودم
ایشالا حالتم به زودی خوب میشه ...
متنتم یه جورایی سنگین بود ...
موفق باشی
سی یو

مرد خاکستری جمعه 1 تیر 1386 ساعت 09:08 ق.ظ http://hkhakestari.persianblog.com/

سلام
جلد عوض کردی
اون هم اساسی
از یه رنگ صورتی و یه فضای فانتزی
به رنگ سیاه و یه فضای سنگین
بهرحال...
امروز که جمعه آمد
بهار تمام شد
چه باک
ما که بی تو اصلاً بهار نداشتیم

مرد خاکستری جمعه 1 تیر 1386 ساعت 09:30 ق.ظ http://hkhakestari.persianblog.com/

برای حرف ی در وسط کلمات
دکمه های Shift+X

از صفحه کلید را بزن
موفق باشی

من برای سالها مینویسم

سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند

افسوس که قصه مادربزرگ درست بود

همیشه یکی بود یکی نبود ...

دلت شاد خانومی

آلبالو جمعه 1 تیر 1386 ساعت 03:32 ب.ظ http://chickenlittle.blogsky.com

خوب بدی امتحانتو سحری. متنت معرکه بود ولی من الان غضبناکم. چرا درس نخوندیییییییییییییی بدوووووووووووووووووووووو

م.ج جمعه 1 تیر 1386 ساعت 05:42 ب.ظ http://lovsat.blogsky.com

جدا عالی بود متشکر بابت نظرت در وبلاگ مرسی راستی من شما رو لینک میکنم شما هم اگه دوست داشتید من رو با اسم گندم لینک کنید

توت کوچولو جمعه 1 تیر 1386 ساعت 10:38 ب.ظ

سلام مرسی میای پیشم سحرم!
خوبی؟؟
بابا یو مگه چن سالته که میگی دورانه جونی!
آپمااااا!
تو نظر سنجیم یا همون بازیم شرکت کن!منتظرم کامنت قشنگت رو تو وبه قشنگم (حال کن اعتماد بنفسمو) ببینم!
بابای

علیرضا شنبه 2 تیر 1386 ساعت 03:20 ق.ظ http://www.shabe-marg.blogfa.com/

از دست من چه کمکی بر میاد

مهدی شنبه 2 تیر 1386 ساعت 07:33 ق.ظ http://wWw.Axiom-Elf.Blogfa.Com

سلام خوبی واقعا تا حالا اندازه موهای سرم وبلاگ عشقی دیدم ولی این یکی یک جور دیگس بیینده دائمت شدم

مهشید شنبه 2 تیر 1386 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.caticef.blogfa.com

واقعا در مورد کامنتی که در وبلاگم گذاشتی موافقم ولی از نوع مردن با افسردگی از نوع مردن با طراوت. یعنی لذت ببری از مردن. بی ترس بی دغدغه. فقط خواب ابدی . . .

هوالمعشوق شنبه 2 تیر 1386 ساعت 09:45 ق.ظ http://mamalkhabar.blogfa.com

آنگاه که دیدگانت پوست مرا لمس می کنند...سردی زندگی خاکی را لمس می کنم.تا در برابر شهوتی عمیق که جای چنگالهایش در قلبم دهان باز می کند، تاب بیاورم.زندگی را دیگر زندگی مپندار.

قند و گلاب(شمع طرب) شنبه 2 تیر 1386 ساعت 10:19 ق.ظ http://ghandogolab.blogfa.com

سلام

بروزم و منتظر شما دوست خوب

کیوان سه‌شنبه 5 تیر 1386 ساعت 01:19 ب.ظ http://best-net.blogfa.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد