در هیاهویی سبز
یک دنیا زیبایی نثار تو باد .
مرا بخوان در این تازگی
در این وادی بی پایان ..
بهترین حجم زیبایی آرزوی من برای چشمانت...
شاد باشی به وسعت زیبایی های خدا
سحر
بهار 1387
سکوت ناب مرا به چه ارزان می فروشی مرد ؟
در این آسمان ،
مرا رها باید تا اوج
تا بودن ...
تا سرو ....
تا شوق ... .
چشمانم ؟
دیوانگی زیبایی است ،
سکوتش تقدیم تو باد ...
یکی از نعمت های بزرگ که خدا توی زندگیم به من داد پدرم هست . خوشحالم که عمل قلبش با موفقیت پشت سر گذاشته شد و حالا با خیال راحت می تونه دوباره پشت میزش بشینه و به نوشتنش ادامه بده ... به وجود همچین پدری افتخار می کنم ...
گفت و گوی ایسنا با پدر روزنامه نگاری نوین فارس (سیروس رومی)
لطفا در یادداشت قبلی نظر بگذارید
و آیات مقدس را بنگر.
چگونه می توانی به تمسخر بنشینی ؟
آنگاه که به تولدی پنهان تو را آشکار می سازد !
آسمان را در دستانت لمس می کنی ....
زمین را بر فراز دشتها می بینی .....
و باز ،
مرگ خورشید را در امتداد شب فراموش خواهی کرد ؟
نفرین هر آنچه سیاهی است بر تو باد .
مگر بیدار شوی
و قدرت مطلق، پیروزمند در انتظار توست ...
می خندم
به کوله باری که از گناه به دوش می کشم .
به تولدی در فصل مرگ .
به فریاد خاک
به حضور بی دلیل زن .
ناگاه ...
می خزد بر تن برهنه حقیقت
صدای وحشت آور گذر زمان
در این انتظار بی اعتبار.