someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

شعری دیگر

25

باران می گرید ،

و فضا کیمیای دشت شب می شود .

تنها میمانی

دشتی آبی و آسمانی سبز .

ستاره ها می شکنند .

و ظلمت ، لبخند سردی بر لب می آورد ،

چهره ای در نگاهت بیدار می شود . 

26

چهره ی خود را در دامان شب گم می کنم ،

و در کوران نارس لحظه ها ، روزنه ای به اوج می یابم .

به بالین خوشه ی شب چنگ می زنم .

رها می شوم از ریزش نور ،

در اندیشه تنهایی آفتاب .

نظرات 20 + ارسال نظر
ندا پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام سحر جونم
خوبی
وای باورم نمیشه داره ۱ سال میشه از پیش ما رفتی
خیلی دلم واسه همه مهربونی هات تنگ شده
خیلی اینجا نبودنت حس میشه
دعا کن یکجوری دوباره دور هم جمع بشیم
دوست دارم

[ بدون نام ] جمعه 13 آذر 1388 ساعت 12:07 ق.ظ

خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دلم تنگیده.کمکم کن مث تو نشم.بوس.

لیلا جمعه 13 آذر 1388 ساعت 09:10 ب.ظ

دوستان عزیز و دوستداران سحر

به مناسبت فرا رسیدن سالروز درگذشت دوست شاعر .هنرمند و خبر نگارم سحر رومی که در شب سرد یلدا برای همیشه پرواز را برگزید 2 فیلم و یک cdصوتی تهیه شد.
کلیپ پاییز و مستند اشعار سحر و استاد سیروس رومی و cd صوتی اشعار سحر با صدای لیلا علی اکبری
در صورت تمایل آدرس دقیق پستی به همراه اسم و فامیل و شماره تلفن خود را در بخش نظرات این وبلاگ www.leilaaliakbari.blogsky.com

درج نمایید تا خدمتتان ارسال بدارم.برای شادی روح سحر فاتحه قرائت نمایید

سارا شنبه 14 آذر 1388 ساعت 08:13 ق.ظ

سلام خانومی
جات بینهایت خالی
دلم نمی خواد شب یلدا برسه
یک همچین شب کذایی بود خدا تو رو پیش خودش برد
و ما را در غم از دست دادن یک فرشته مهربون داغدار کرد
اینو بدون سحر جونم هیچ وقت از یاد هیج کدوم ما نخواهی رفت
تو تا ابد زنده خواهی ماند

سیب ترش شنبه 14 آذر 1388 ساعت 02:47 ب.ظ

خدا کنه اذر به روز اخر نرسه .......

فاطیما شنبه 14 آذر 1388 ساعت 02:53 ب.ظ http://akharinzajjehayeman.blogsky.com/

یه جورایی شدم عاشق و شیفته ی این دست نوشته ها... منم عزیزترینم تو شب یلدا برای همیشه پرواز کرد........

مرد تنها شنبه 14 آذر 1388 ساعت 03:12 ب.ظ

همیشه دعای من این بوده و هست که روح همه ادم ها به بزرگی روح تو باشه .
سحر خانوم ما رو دعا کن تا مثل شما بتونیم سربلند از امتحان زندگی بر بیاییم
همیشه قسمتی از زندگی ما خواهید بود

[ بدون نام ] شنبه 14 آذر 1388 ساعت 07:04 ب.ظ

امروز عصر شدیدا بهت فکر کردم..
..
..
راستی امشب مهمون داری.. مادربزرگت..
..
..
نوبت ما هم می شه..

دنیا شنبه 14 آذر 1388 ساعت 09:38 ب.ظ http://boghze30sale.blogspot.com

یاد اون سالی که با هم رفتیم غار شاپور به خیر.بهم قول دادی برام روی سنگهای ریز نقاشی بکشی.
۸سال از اون روز میگذره و تو نقاشی شدی روی روحم.

[ بدون نام ] یکشنبه 15 آذر 1388 ساعت 07:06 ب.ظ

یلدا واسه من هم شب تولد عزیزترینمه و هم شب تولد دوباره ی تو . سحر خیلی دوست دارم ..

آرام دوشنبه 16 آذر 1388 ساعت 06:36 ب.ظ http://romans19.blogfa.com

رها میشوی در ریزش نور تویی که خود از جنس نوری.جاری و مانا مانند عمیق ترین رودهای جهان.

تو میمانی.خواهی ماند.شک نکن.به یادتم.روز رو نمایی کتاب های پدر نازنینت که سالها زیر سایه اش شاگردی میکنم بجای تو در بلاگم نوشتم و امروز دست مادر داغدارت که در غم از دست دادن مادر گریان بود را گرفتم.تو را صدا زد.همیشه تو را صدا میزند.خودت آمدی و به من گفتی داری به جای دورتری میروی.هر چقدر دور بروی نزدیکی عزیزم.

..................... سه‌شنبه 17 آذر 1388 ساعت 08:41 ق.ظ

دیدی سحر مادر بزرگت هم اومد
حالا دیگه تنها نیستی خیلی بهت نزدیکه
سحر من خود شیرین نیستم............تو میدونی خیلی دلم گرفت ..........برای من تو مهمی نه افکار غلط دیگران

......... چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 08:24 ق.ظ

تو در باور تو در روحم عجینی مهربانم بیدار شو........
مرسی سحر از هدیت.نگی با خودت تشکر نکرد عجیجم

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 03:56 ب.ظ

دلم تنگ شده سحری..خیلی

........... جمعه 20 آذر 1388 ساعت 02:34 ب.ظ

سحر
اهسته داریم به سالروزت نزدیک میشیم
و هنوزم باورش برامون سخته
پاییز و شب یلدا برام مثل قدیما جالب نیست
حالا بوی غم میده
سحر گردالو بد جوری مریض شدم برام دعا کن عجیجم

غریب آشنا شنبه 21 آذر 1388 ساعت 11:51 ق.ظ

یکساله که وقتی میام تو وبلاگت یک حس عجیبی بهم دست میده........نمیدونم یک غم سنگین تو دلم میشینه.......برای روح معصومت آرزوی آرامش دارم......میدونم زود از این دنیا رفتی تا روح پاکت آلوده این دنیای مادی نشه...........برای همسر عزیزت آرزو میکنم بتونه نبودنت رو درک کنه میدونم که میتونه چون خدا به اندازه صبر هر کسی بهش رنج میده........

زهرا شنبه 21 آذر 1388 ساعت 04:47 ب.ظ

سلام سحر جان
نمیدونی چقدر همه ما دلتنگتیم
کلی دلم واسه صدات حرفات دستات هر چی فکر کنی تنگیده
دوست دارم سحر جونم

محمود یکشنبه 22 آذر 1388 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.mkamali.blogfa.com

سلام.. آپم
سه ضلع این بازی برابر نبود و نیست/ سَرمیرود/ شعورهندسۀ ما، از تحمل پهنای کاغذ/ من اما، سرانجام ِناتمام ِاین خطوط ِنیمه کاره/ وانتهای همۀ این نقطه چین ها می شوم/ شبیه حجمی بی شکل، یا تکه ای ازچیزی بی نام/ که خالی ِبزرگش نه با نفرت پرمی شود؛ نه با عشق/ اکنون می دانم -میدانم- قلۀ مثلث ما دروغی کودکانه است/ که به انتهای کاغذ که هیچ؛ به مختصات هیچ آسمانی هم ختم نمی شود/ و در قعراین حادثه دلنشین پرعفونت/ فلسفه ای جدید میزایدم/ مرا و روشنایی را/ که نشان میدهدم در تمامی دستهای دنیا/ جز پوچ، چیز دیگری به اصرار فشرده نمی شود...

...... دوشنبه 23 آذر 1388 ساعت 01:58 ب.ظ

سحر روز ۴ شنبه یکی از دوستات برات نمایشگاه نقاشی گذاشته .دوستاتم خوبن

......... سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 02:48 ق.ظ

nemidonam chi begam sahar... taze fahmidam chi shod... halam kehyli bade mehraboon,..... cheghadr too fekretam,,,, va cheghadr too fekre hamsaret ke bi to chikar mikone,,, are doroste khoda be andazeze sabre adama beheshon ranj mide ranje az dast dadane to,,,, fatehei ke khondam ba ashkaye khisam baraye to aziz rooohet shad nazanin dokhtar

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد