someone says something

someone says something

someone says something

someone says something

اندوه یاد سحر رومی

این کتاب یادنامه ای است برای پرنده ای که پرواز را به خاطر داشت چون می دانست پرنده مردنی است

این کتاب گزیده ای از شعر ها و نوشته های اوست و به خاطر محدودیت حجم کتاب و محدودیت هایی که خودمان اعمال کردیم ، نتوانستیم تمام کارهای او را به چاپ برسانیم.

در این مدت تمامی دوستان و آشنایان در سوگ او سنگ تمام گذاشتند که از همه متشکرم که ما را با این واقعیت روبرو کردند که چه دوستان و خویشان مهربانی داریم و چه مردم خوبی.

رفتن حق است . روزی نعمتی عطا می شود و روزی دیگر آن نعمت را از تو میگیرد . شکایتی نداریم هر چند فکر می کنیم او زود رفت در زمانی که در حال شکفتن بود.

یادش گرامی و روحش شاد

شعر ها (۳)

۷

از باورهایت بارور می شوم

وقتی می خندی  

8

تشنه زمزمه ات بودم

آمدی

سیرابم کردی  

9

به اندازه ی ستاره های آسمان دوستم داشتی

اما

آسمان ابری بود  

10

یک ورق نگاه تا آخر بودن ها کافیست

آفتاب گردانی می شوم ،

و به دنبال دستان گرمت ،

حرکت می کنم ، 

11

پروانه ها می خوانند سرود سنگ را

و تنها، بی آب می شکند در حرکت ناگهانی باد .

اهل دیار تاریکی به سوگ سحر می نشینند ،

و ناگاه به خواب می روند

در آغاز بیداری بنفشه ها .