این کتاب یادنامه ای است برای پرنده ای که پرواز را به خاطر داشت چون می دانست پرنده مردنی است
این کتاب گزیده ای از شعر ها و نوشته های اوست و به خاطر محدودیت حجم کتاب و محدودیت هایی که خودمان اعمال کردیم ، نتوانستیم تمام کارهای او را به چاپ برسانیم.
در این مدت تمامی دوستان و آشنایان در سوگ او سنگ تمام گذاشتند که از همه متشکرم که ما را با این واقعیت روبرو کردند که چه دوستان و خویشان مهربانی داریم و چه مردم خوبی.
رفتن حق است . روزی نعمتی عطا می شود و روزی دیگر آن نعمت را از تو میگیرد . شکایتی نداریم هر چند فکر می کنیم او زود رفت در زمانی که در حال شکفتن بود.
یادش گرامی و روحش شاد
۷
از باورهایت بارور می شوم
وقتی می خندی
8
تشنه زمزمه ات بودم
آمدی
سیرابم کردی
9
به اندازه ی ستاره های آسمان دوستم داشتی
اما
آسمان ابری بود
10
یک ورق نگاه تا آخر بودن ها کافیست
آفتاب گردانی می شوم ،
و به دنبال دستان گرمت ،
حرکت می کنم ،
11
پروانه ها می خوانند سرود سنگ را
و تنها، بی آب می شکند در حرکت ناگهانی باد .
اهل دیار تاریکی به سوگ سحر می نشینند ،
و ناگاه به خواب می روند
در آغاز بیداری بنفشه ها .