مرد با دقت همه جا را تمیز می کند ....
صدای موسیقی را بلند می کنم تا صدای مرد را نشنوم....
غرق در لذت بی تو بودن می شوم ...
عریان ...
کمی خجالت می کشم از اینکه تفکراتم در دستان تو اینگونه برهنه شده است ...
و من نیز ...
صورتت را لمس می کنم و صدای قلبم راز مرا فاش می کند ...
نمی دانم چقدر از زمان گذشته است .
مرد چیزی می گوید....
خوب است که نمی شنوم ......
هوا تقریبا تاریک است
او را با بی رحمی تمام تکه تکه کرده اند....
برهنه است
صورت پرخونش به من آرامش می دهد .
دوست دارم زبانم را بر روی صورتش بلغزانم و طعم مرگ اورا احساس کنم
من در اوج لذت، به نابودی او بلند بلند می خندم ...
میان تیرگی زمان رهایش می کنم .....
مرد هنوزخانه را تمیز می کند و من به سیاه بختی چهره اش لبخند می زنم
فنجان قهوه را بر می دارم ... طعم مورد علاقه من .....
اندوه سنگین نگاه هایش آزارم می دهد ...
بیرون می روم تا او با خاکهای خانه به اوج لذت برسد....
ببخشید اینا که گفتید استعاره بود یا ...... ببخشید ولی چیزی نفهمیدم
کجایی مرحم دردم
تو را در غربت عشقم غریبانه صدا کردم
صدا کردم تو را هستی شنیدی و گذر کردی
مرا آواره و تنها گدای در به در کردی
تو را در نم نم بارون درون کنج تنهائی
پرستیدم وجودت را دلیل شور و شیدایی
درون این قفس هر شب تو بودی و خدای تو
کویر خشک بیتابی صدای آشنای تو
دل من با نگاه تو چو گلخانه شکوفا شد
نگاه دلربای تو بهار سبز رویا شد
تو چون دریایی بی پایان دل من قطره ای بارون
نمی بینی اسیرت را در این تاریکی زندون
ستاره بودی و هر شب درون قاب چشمانم
طلوع میکردی و هر دم شدی آرامش جانم
مرا تنها رها کردی ، چرا رفتی ؟عزیز دل!
تو را پیدا نخواهم کرد خیالی ، نازنینی
خیال باغ رویائی پر از افسوس یک باور
چگونه می شود به مرد گفت که او زنده نیست
که او هیچوقت
زنده نبوده
........
........
مرسی که سر زدی..
کاکتوس من بازم چشم براهتونه
خانومی خیلی خیلی خیلی لذت بردم
این نوشتت خیلی فرق داشت
مث کارای فروغ بود
خیلی قشننگ مینویسی.
من عاشق نوشته هاتم.
اما...
هنوز اسمتو نمیدونم!
ببین زن تنها که گفتمت این است
نگاه کن به نگاهش ببین چه غمگین است
نشسته کنج اتاقی نگاه می بافد به تار پنجره ای که رو به پرچین است
زیبا بود
به روزم...با یه قصه جدید از سیب و هویج
سلام
قایقی شکسته ام به یاد آور مرا در میان صخره های غم تنهایی در میان سکوت مرغابیان تن فرسوده ام در انتظار توست بادبانهای این قایق شکسته را بحرکت در آور یادکن از من بادبانهایم تنها امیدم برای زندگیست
سر در گم شدم!!!
سلام سحر جووووووونم!(خرید خوب بود؟؟)
میگما من آپم اون شغله هم آخر نگهبان قبرستون شد!نمیدونی چی شد تو کلاس!
بیا یه سر!
بابای
مممم
یکم سخته...
اما بالاخره کشته شد؟
واقعی٬خیال٬واقعی؟
راستی این ایمیل منه. عکس ۵ تاگربهه رو یادت رفت بفرسی!
سلام.
از سایت می گل پیدات کردم.
چشن تیرگان مبارک.
شاد باشی.
آپم..
it was me.
سلام
ممنون
به روزم
خیلی پست هات قشنگن .... واقعا خوش به حالت که قدرت نوشتنت اینقدر بالاست...بهت حسودیم میشه
راستی با تبادل لینک موافقی (شاخه گل)
موفق باشی
ففعلا
نویسنده جون آپم !
:p
some one
جونم.............
کاش سر وصدا میکردی بیدار شه ........
منظورم از با اونا .. با صدای لالایی هایشان ... بود !
راست میگی ............ ایهام داشت ..............
ایــــــــــــــــــــــهـــــــــــــــــــــــــــام
دوست خوبم سلام...
ممنون از لینکت و منم تو رو لینک کردم به امید دوستیه پایدار بینمون....
و عالییییی بود عالیییییی...بخصوص این قسمت...
هوا تقریبا تاریک است
او را با بی رحمی تمام تکه تکه کرده اند....
برهنه است
صورت پرخونش به من آرامش می دهد .
دوست دارم زبانم را بر روی صورتش بلغزانم و طعم مرگ اورا احساس کنم
من در اوج لذت، به نابودی او بلند بلند می خندم ...
میان تیرگی زمان رهایش می کنم .....
هم زبان عزیز سلام نیامدم تا بنویسم وب خوبی داری (که داری) آمدم تا بنویسم مطالبی دارم مهم وبرای من مهمتر نظر شما منتظرم
واقعیت های من ؟
سلام عزیز
ایندفعه هم کلی لذت بردمو سر ذوق اومدم.
واقعا قلم توانایی داری افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم
ایام به کام
سلام
واقعا web زیبایی دارید مخصوصا آهنگ ملایمی که
انتخابش نشون میده خیفلی با سلیقه ای .
فعلا بای.